سایت همسریابی یارسلام
سایت همسریابی
مثبت اندیشی
سایت صیغه یابی
جستجو همسریابی
صیغه موقت
سایت همسریابی
سایت صیغه یابی
یارسلام صیغه
ازدواج موقت
ازدواج دائم
ازدواج
همسریابی
ماه عسل

احترام به حریم شخصی در زندگی سایت همسریابی زناشویی بسیار اهمیت دارد و می‌تواند به تقویت رابطه شما با همسرتان کمک کند. احترام به حریم شخصی به معنای احترام به مرزها، حقوق، و نیازهای هر ازدواج دائم فرد در رابطه است. در ادامه تعدادی از اصول احترام به حریم شخصی در زندگی زناشویی آورده شده است:

1. گفتگو و شنوایی فعال: گفتگو با همسرتان و گوش دادن به او به دقت از جمله اصول اهم احترام به حریم شخصی است. به او اجازه دهید تا نیازها، احساسات، و نگرانی‌های خود را به صراحت بیان کند و شما نیز به دقت گوش کنید.

2. محرمانگی: اطلاعات شخصی و خصوصی همسرتان را محرمانه نگه دارید و از افشا کردن آنها به دیگران پرهیز کنید. احترام به حریم شخصی به معنای احترام به حریم اطلاعات و حریم زندگی شخصی همسرتان نیز است.

3. تعهد به احترام: تعهد کنید که همیشه به همسرتان با احترام و احترام برخورد کنید، حتی در مواقع تنش و اختلاف. این باید به عنوان یک اصل اساسی در رابطه‌تان قرار داشته باشد.

4. پذیرش تفاوت‌ها:هر فرد دارای تفاوت‌ها، عقاید، و نیازهای مختلفی است. پذیرش این تفاوت‌ها و احترام به حریم شخصی هر فرد می‌تواند به پایداری رابطه شما کمک کند.

5. احترام به نظرات و تصمیمات: احترام به ازدواج موقت نظرات و تصمیمات همسرتان به عنوان یک فرد مستقل اهمیت دارد. در مواقع تصمیم‌گیری مشترک، به نظرات او احترام بگذارید و با او همفکری کنید.

6. تعادل بین فضای مشترک و حریم شخصی: تعادل در ایجاد فضای مشترک و احترام به حریم شخصی باید حفظ شود. به همسرتان فرصت دهید تا وقتی برای تنهایی یا انجام فعالیت‌های شخصی نیاز دارد، از حریم خصوصی خود استفاده کند.

7. مراقبت از نیازهای جنسی:در زندگی زناشویی، احترام به نیازهای جنسی همسرتان نیز اهمیت دارد. ارتقاء ارتباط جنسی به شکلی که همه دو نفر به آن راضی باشند، نشان از احترام به حریم شخصی هر دو نفر است.

8. راه‌حل مشکلات با احترام:در هنگام برخورد با مشکلات و اختلافات، سعی کنید تا با احترام به همسرتان به راه‌حل‌های مشکل برسید. اجازه ندهید که تنش‌ها به تخریب احترام به یکدیگر منجر شود.

9. پشتیبانی و تقویت همدیگر: همواره پشتیبانی از همسرتان و تقویت یکدیگر در تلاش‌ها و اهداف زندگی مشترک می‌تواند به احترام به حریم شخصی همسرتان کمک کند.

10. **احترام به زمان شخصی:** به همسرتان فرصت دهید تا زمان شخصی خود را داشته باشد. این زمان می‌تواند شامل تمرین، دیدار با دوستان، یا انجام هر فعالیتی باشد که او را شارژ می‌کند. به او این اجازه را بدهید که از زمان خود بهره‌برداری کند و احتیاجات شخصی خود را برآورده سازد.

11. **احترام به مرزهای جسمی:** در زندگی زناشویی، همیشه باید به مرزهای جسمی همسرتان احترام بگذارید. هر دو فرد در رابطه دارای حق انصاف به تعیین مرزهای جسمی خود هستند. هیچ وقت نباید به فشار یا اجبار در این زمینه پرداخته شود.

12. **تعهد به حفظ راحتی همسرتان:** تعهد کنید که همیشه به حفظ راحتی و احترام همسرتان اهمیت خواهید داد. اگر متوجه شوید که عملی یا کلماتی احترام به حریم شخصی او را نقض می‌کند، به تصحیح و اصلاح آن بپردازید.

13. **ارتقاء ارتباط:** در روابط زناشویی، احترام به حریم شخصی به تقویت ارتباط نیز کمک می‌کند. زمانی که هر دو فرد احساس می‌کنند که حریم شخصی‌شان مورد احترام قرار می‌گیرد، احساس امنیت و ارتباط عمیق‌تری پیدا می‌کنند.

14. **کنترل خشم و عصبانیت:** هنگام بروز اختلافات و نقاشی‌ها، تلاش کنید که خشم و عصبانیت خود را کنترل کنید و از تعبیرات و عبارات تنش‌آور پرهیز کنید. احترام به حریم شخصی به معنای احترام به احساسات و حالات همسرتان نیز است.

15. **تقدیر از تلاش‌ها:** هنگامی که همسرتان تلاش می‌کند تا حریم شخصی‌اش را حفظ کند و از تلاش‌هایی برای بهبود رابطه استفاده می‌کند، به او تقدیر کنید. به وی اطمینان دهید که احترام به حریم شخصی او مورد ارزش‌گذاری قرار دارد.

احترام به حریم شخصی یک پایه مهم در روابط زناشویی است که به تقویت ارتباط و شادی در زندگی زناشویی کمک می‌کند. با رعایت این اصول و ارزش‌گذاری احترام به حریم شخصی همسرتان، می‌توانید رابطه سالم‌تری را در این مسیر پیش ببرید.

احترام به حریم شخصی یک اصل اساسی در روابط زناشویی است و می‌تواند به تقویت ارتباط شما با همسرتان و بهبود کیفیت

 زندگی زناشویی‌تان کمک کند. این اصول می‌توانند به شما کمک کنند تا رابطه سالم‌تری با همسرتان داشته باشید و از تداخل در حریم شخصی او جلوگیری کنید.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 105
برچسب ها : سایت همسریابی,همسریابی,همسریابی یارسلام,ازدواج دائم,ازدواج موقت,

تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1402 | 18:56 | نویسنده : دریا |

‫رﺳﻮم‬‫زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ‬ ‫ﻫﻤﻮاره‬ ‫ﻣﺮﮐﺐ‬ ‫از‬ ‫ﺳﻪ‬ ‫ﻋﺎﻣﻞ‬ ‫ﺑﻮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺗﻮان‬ ‫ﺑﻄﻮر‬ ‫ﮐﻠﯽ‬ ‫آﻧﻬﺎ‬ ‫را‬ ‫ﻏﺮﯾﺰي‪،‬‬
‫اﻗﺘﺼﺎدي‬‫و‬ ‫ﻣﺬﻫﺒﯽ‬ ‫ﻧﺎﻣﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻦ‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﺧﻮاﻫﻢ‬ ‫ﺑﮕﻮﯾﻢ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻮاﻣﻞ‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫زﻣﯿﻨﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺗﻮان‬ ‫ﺑﻄﻮر‬
‫ﻣﺸﺨﺼﯽ‬‫از‬ ‫ﻫﻢ‬ ‫ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ‬ ‫ﺳﺎﺧﺖ‪،‬‬ ‫ﮐﻤﺎ‬ ‫اﯾﻨﮑﻪ‬ ‫در‬ ‫ﺳﺎﯾﺮ‬ ‫زﻣﯿﻨﻪ‬ ‫ﻫﺎ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ﭼﯿﺰي‬ ‫ﻣﻤﮑﻦ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺑﺴﺘﻦ‬‫ﻣﻐﺎزﻫﺎ‬ ‫در‬ ‫روز‬ ‫ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ‬ ‫ر‬ ‫ﯾﺸﮥ‬‫ﻣﺬﻫﺒﯽ‬ ‫دارد‪،‬‬سایت همسریابی یارسلام ‫ﺣﺎل‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫اﻣﺮوزه‬ ‫ﯾﮏ‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدي‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫و‬
‫ﻫﻤﯿﻨﻄﻮر‬‫در‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﺳﺎﯾﺮ‬ ‫ﻗﻮاﻧﯿﻦ‬ ‫و‬ ‫رﺳﻮﻣﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺴﺄﻟﮥ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﻣﺮﺑﻮط‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮔﺮدﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫رﺳﻢ‬‫ﻣﻔﯿﺪي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫رﯾﺸﮥ‬ ‫ﻣﺬﻫﺒﯽ‬ ‫دارد‬ ‫ﻣﻤﮑﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﺑﻌﻠﺖ‬ ‫ﻣﻔﯿﺪ‬ ‫ﺑﻮدن‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﻣﺪﺗﻬﺎ‬ ‫ﭘﺲ‬ ‫از‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫ﭘﺎﯾﮥ‬
‫ﻣﺬﻫﺒﯽ‬‫آن‬ ‫از‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫رﻓﺖ‬ ‫ﭘﺎﯾﺪار‬ ‫ﻣﺎﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺿﻤﻨﺎً‬ ‫ﺗﻤﯿﺰ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺸﺨﯿﺺ‬ ‫ﺑﯿﻦ‬ ‫اﻣﻮر‬ ‫ﻣﺬﻫﺒﯽ‬ ‫و‬ ‫ﻏﺮﯾﺰي‬ ‫اﻣﺮي‬ ‫اﺳﺖ‬
‫ﺑﺲ‬‫دﺷﻮار‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺬاﻫﺒﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﺄﺛﯿﺮﺷﺎن‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﻋﻤﺎل‬ ‫آدﻣﯽ‬ ‫ﺷﺪﯾﺪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﺑﻄﻮر‬ ‫ﮐﻠﯽ‬ ‫ﭘﺎﯾﻪ‬ ‫واﺳﺎس‬ ‫ﻏﺮﯾﺰي‬ ‫دارﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻧﮑﺘﮥ‬‫ﻣﻤﯿﺰة‬ ‫اﯾﻨﻬﺎ‬ ‫اﻫﻤﯿﺘﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺮاي‬ ‫ﺳﻨﺖ‬ ‫ﻫﺎ‬ ‫ﻗﺎﺋﻠﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ارﺟﺤﯿﺘﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﺳﻠﺴﻠﮥ‬ ‫ﻣﺮاﺗﺐ‬
‫اﻋﻤﺎل‬‫ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻟﺤﺎظ‬ ‫ﻏﺮﯾﺰي‬ ‫اﻣﮑﺎن‬ ‫ﭘﺬﯾﺮﻧﺪ‬ ‫ﺑﺮاي‬ ‫ﺑﻌﻀﯽ‬ ‫اﻋﻤﺎ‬ ‫ل‬‫ﻗﺎﺋﻞ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺜﻼً‬ ‫ﻋﺸﻖ‬ ‫و‬
‫ﺣﺴﺪ‬‫ﻫﺮ‬ ‫دو‬ ‫ﻋﻮاﻃﻔﯽ‬ ‫ﻏﺮﯾﺰي‬ ‫ﻫﺴﺘﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﻣﻨﺘﻬﺎ‬ ‫ﻣﺬﻫﺐ‬ ‫ﻣﻘﺮر‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫»‬ ‫ﺣﺴﺪ‬‫«‬‫ﻋﺎﻃﻔﻪ‬ ‫اي‬ ‫اﺳﺖ‬
‫ﭘﺴﻨﺪﯾﺪه‬‫ﮐﻪ‬ ‫ﺟﺎﻣﻌﻪ‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫ازآن‬ ‫ﺣﻤﺎﯾﺖ‬ ‫ﮐﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﺣﺎل‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫ﻋﺸﻖ‬ ‫در‬ ‫ﻣﻨﺘﻬﺎي‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﻗﺎﺑﻞ‬ ‫اﻏﻤﺎض‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫اﻫﻤﯿﺖ‬‫ﻋﻨﺼﺮ‬ ‫ﻏﺮﯾﺰي‬ ‫در‬ ‫رواﺑﻂ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﺑﻤﺮاﺗﺐ‬ ‫ﮐﻤﺘﺮ‬ ‫از‪،‬‬ ‫آﻧﭽﻪ‬ ‫ﻫﺴﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﺼﻮر‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻦ‬ ‫ﻗﺼﺪ‬
‫ﻧﺪارم‬‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﮐﺘﺎب‬ ‫وارد‬ ‫ﻣﺒﺎﺣﺚ‬ ‫ﻣﺮدم‬ ‫ﺷﻨﺎﺳﯽ‬ ‫ﺷﻮم‪،‬‬ ‫ﻣﮕﺮ‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫ﺗﻮﺿﯿﺢ‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﺑﺤﺚ‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬
‫ﭼﯿﺰي‬‫را‬ ‫اﯾﺠﺎب‬ ‫ﮐﻨﺪ‪،‬‬ ‫اﻣﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻫﺮ‬ ‫ﺣﺎل‬ ‫ﺟﻨﺒﻪ‬ ‫اي‬ ‫از‬ ‫ﻣﻮﺿﻮع‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﺑﺮرﺳﯽ‬ ‫آن‬ ‫اﺳﺘﻤﺪاد‬ ‫از‬ ‫اﯾﻦ‬
‫ﻋﻠﻢ‬‫ﺿﺮور‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫در‬ ‫اﯾﻨﮑﻪ‬ ‫ﻧﺸﺎن‬ ‫دﻫﯿﻢ‬ ‫ﭼﮕﻮﻧﻪ‬ ‫ﺑﺴﯿﺎري‬ ‫از‬ ‫اﻋﻤﺎل‬ ‫و‬ ‫ﺗﺠﺎرﺑﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺎ‬ ‫ﺧﻼف‬ ‫ﻏﺮﯾﺰ‬ ‫ه‬‫ﻣﯽ‬
‫داﻧﯿﻢ‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﺗﻮاﻧﻨﺪ‬ ‫ﻣﺪﺗﻬﺎ‬ ‫اداﻣﻪ‬ ‫ﯾﺎﻧﺒﺪ‬ ‫ﺑﯽ‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫ﻣﻮﺟﺐ‬ ‫ﺗﻌﺎرض‬ ‫آﺷﮑﺎر‬ ‫و‬ ‫ﻣﻬﻤﯽ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻏﺮﯾﺰه‬ ‫ﮔﺮدﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺜﻼً‪،‬‬
‫ﻣﺪﺗﻬﺎ‬‫ﻧﻪ‬ ‫ﺗﻨﻬﺎ‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫اﻗﻮام‬ ‫وﺣﺸﯽ‬ ‫ﺑﻠﮑﻪ‬ ‫ﺣﺘﯽ‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﺗﯿﺮه‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫ﻧﯿﻤﻪ‬ ‫ﻣﺘﻤﺪن‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫رﺳﻢ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺑﻮد‬
‫ﮐﻪ‬‫روﺣﺎﻧﯿﻮن‬ ‫رﺳﻤﺎً‬ ‫و‬ ‫ﮔﺎه‬ ‫ﺣﺘﯽ‬ ‫در‬ ‫ﻣﻼء‬ ‫ﻋﺎم‬ ‫از‬ ‫دﺧﺘﺮان‬ ‫ازاﻟﮥ‬ ‫ﺑﮑﺎرت‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﻣﻤ‬ ‫ﺎﻟﮏ‬‫ﻣﺴﯿﺤﯽ‬
‫ﻣﺬﻫﺐ‪،‬‬‫ﻣﺮدم‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ازاﻟﮥ‬ ‫ﺑﮑﺎرت‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫از‬ ‫ﺣﻘﻮق‬ ‫وﯾﮋة‬ ‫داﻣﺎد‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫و‬ ‫ﺑﯿﺸﺘﺮ‬ ‫ﻣﺴﯿﺤﯿﺎن‪،‬‬
‫ﻻاﻗﻞ‬‫ﻣﺴﯿﺤﯿﺎن‬ ‫زﻣﺎﻧﻬﺎي‬ ‫ﺟﺪﯾﺪ‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﯾ‬ ‫ﻦ‬‫اﻣﺮ‬ ‫‪،‬‬‫ﯾﻌﻨﯽ‬ ‫ازاﻟﮥ‬ ‫ﺑﮑﺎرت‬ ‫ﺑﻮﺳﯿﻠﮥ‬ ‫روﺣﺎﻧﯿﻮن‬ ‫ﻧﻔﺮت‬ ‫و‬
‫ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ‬‫ﺷﺪﯾﺪ‬ ‫اﺑﺮاز‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﯾﻦ‬ ‫رﺳﻢ‬ ‫ﻧﯿﺰﮐﻪ‬ ‫ﻣﯿﺰﺑﺎن‪،‬‬ ‫از‬ ‫راه‬ ‫ﻣﯿ‬ ‫ﻬ‬‫ﻤﺎن‬‫ﻧﻮازي‪،‬‬ ‫زن‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣ‬ ‫ﯿ‬‫ﻬﻤﺎن‬
‫واﮔﺬارد‬‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫اروﭘﺎﺋﯿﺎن‬ ‫ﺟﺪﯾﺪ‬ ‫ﻏﺮﯾﺰﺗﺎً‬ ‫ﺳﺨﺖ‬ ‫ﻧﻔﺮت‬ ‫آور‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﻧﻤﺎﯾﺪ‪،‬‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫آن‬ ‫ﻫﻤﻪ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫رﺳﻢ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬
‫ﺷﺎﯾﻊ‬‫ﺑﻮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺗﻌﺪد‬ ‫زوﺟﺎت‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﯾﮑﯽ‬ ‫از‬ ‫رﺳﻮﻣﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﯾﮏ‬ ‫ﺳﻔﯿﺪ‬ ‫ﭘﻮﺳﺖ‬ ‫ﻋﺎﻣﯽ‬ ‫آﻧﺮا‬ ‫ﻣﺨﺎﻟﻒ‬ ‫ﺑﺎ‬
‫ﻗﻮاﻧﯿﻦ‬‫ﻃﺒﯿﻌﺖ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫داﻧﺪ‪،‬‬ ‫ﮐﺸﺘﻦ‬ ‫ﻧﻮزادان‬ ‫از‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺑﺪﺗﺮ‪،‬‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻫﻤﻪ‬ ‫ﺣﻘﺎﯾﻖ‬ ‫ﻧﺸﺎن‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫دﻫﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﯾﻦ‬
‫ﻋﻤﻞ‬‫ﻫﺮ‬ ‫وﻗﺖ‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدي‬ ‫ﺑﺼﺮﻓﻪ‬ ‫ﺗﺸﺨﯿﺺ‬ ‫داده‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫اﺳﺘﻔﺎده‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺣﻘﯿﻘﺖ‬‫اﯾﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻏﺮﯾﺰه‪،‬‬ ‫آﻧﺠﺎ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫آدﻣﯿﺎن‬ ‫ﻣﺮﺑﻮط‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‪،‬‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﻓﻮق‬ ‫اﻟﻌﺎده‬ ‫ﻣﺒﻬﻤﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ﺳﻬﻮﻟﺖ‬‫از‬ ‫ﻣﺠﺮاي‬ ‫ﻃﺒﯿﻌﯽ‬ ‫ﺧﻮﯾﺶ‬ ‫ﻣﻨﺤﺮف‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫اﯾﻦ‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫در‬ ‫ﺟﻮاﻣﻊ‬ ‫ﻣﺘﻤﺪن‬ ‫و‬ ‫ﻏﯿﺮ‬ ‫ﻣﺘﻤﺪن‬ ‫‪،‬‬‫ﻫﺮ‬
‫دو‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﯾﮏ‬ ‫ﻧﺤﻮ‬ ‫ﺻﺪق‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﺣﻘﯿﻘﺖ‬ ‫ﮐﻠﻤﮥ‬ ‫»‬ ‫ﻏﺮﯾﺰه‬‫«‬‫ﮐﻠﻤﻪ‬ ‫درﺳﺖ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺘﻮان‬
‫آﻧﺮا‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﻇﺮﯾﻔﯽ‬ ‫ﭼﻮن‬ ‫رﻓﺘﺎر‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫آدﻣﯿﺎن‬ ‫اﻃﻼق‬ ‫ﻧﻤﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﻋﻤﻠﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺗﻮان‬ ‫آﻧﺮا‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﻔﻬﻮم‬
‫»‬‫رواﻧﺸﻨﺎﺳﯽ‬‫ﻣﺤﺾ‬ ‫«‬‫ﻏﺮﯾﺰي‬ ‫ﺧﻮاﻧﺪ‬ ‫ﻣﮑﯿﺪن‬ ‫ﭘﺴﺘﺎن‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫در‬ ‫ﮐﻮدﮐﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻦ‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫داﻧﻢ‬ ‫ﺟﺮﯾﺎن‬ ‫در‬
‫ﻣﻮر‬‫د‬‫اﻗﻮام‬ ‫ﻏﯿﺮ‬ ‫ﻣﺘﻤﺪن‬ ‫از‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫ﻣﻤﮑﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫وﻟﯽ‬ ‫ﻣﺮدم‬ ‫ﻣﺘﻤﺪن‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫را‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫ﻓﺮا‬
‫ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ‬‫‪.‬‬‫اﻏﻠﺐ‬ ‫ﭘﯿﺶ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫آﯾﺪ‬ ‫زﻧﺎن‬ ‫و‬ ‫ﻣﺮداﻧﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﭼﻨﺪﯾﻦ‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻫﻢ‬ ‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﭘﺰﺷﮏ‬
‫ﻣﺮاﺟﻌﻪ‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫از‬ ‫او‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺧﻮاﻫﻨﺪ‬ ‫اﯾﺸﺎن‬ ‫را‬ ‫راﻫﻨﻤﺎﯾﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ﺑﭽﻪ‬ ‫دار‬ ‫ﺷﻮﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ﭘﺲ‬ ‫از‬ ‫ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ‬ ‫ﻣﻌﻠﻮم‬

‫ﻣﯽ‬‫ﺷﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻧﺪاﻧﺴﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫ﭼﮕﻮﻧﻪ‬ ‫ﻣﻘﺎرﺑﺖ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫سایت همسریابی ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ‪،‬‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﯾﮏ‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﻏﺮﯾﺰي‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﻔﻬﻮم‬
‫دﻗﯿﻖ‬‫ﮐﻠﻤﻪ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‪،‬‬ ‫ﻫﺮﭼﻨﺪ‬ ‫ﮔﺮاﯾﺶ‬ ‫ﻃﺒﯿﻌﯽ‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫آن‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫دارد‬ ‫و‬ ‫آدم‬ ‫در‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﺧﻮاﻫﺶ‬ ‫و‬ ‫ﻣﯿﻠﯽ‬
‫اﺣﺴﺎس‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺪون‬ ‫اﻧﺠﺎم‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ارﺿﺎ‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫درﺣﻘﯿﻘﺖ‪،‬‬ ‫آﻧﺠﺎﮐﻪ‬ ‫ﻣﻮﺿﻮع‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫آدﻣﯿﺎن‬ ‫ﻣﺮﺑﻮط‬
‫ﻣﯽ‬‫ﺷﻮد‬ ‫ﻧﻮع‬ ‫رﻓﺘﺎر‬ ‫ﻣﺸﺨﺺ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻌﯿﻨﯽ‪،‬‬ ‫آﻧﭽﻨﺎن‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﺣﯿﻮاﻧﺎت‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﭼﺸﻢ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺧﻮرد‪،‬‬ ‫وﺟﻮد‬
‫ﻧﺪارد‬‫و‬ ‫ﻏﺮﯾﺰه‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫آن‬ ‫ﻣﻔﻬﻮم‬ ‫ﺟﺎي‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫دﯾﮕﺮي‬ ‫داده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫اﺑﻨﺎي‬ ‫ﺑﺸﺮ‬ ‫ﺟﺮﯾﺎن‬ ‫از‬
‫اﯾﻦ‬‫ﻗﺮار‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﺑﺪو‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫اﺣﺴﺎﺳﯽ‬ ‫از‬ ‫ﻧﺎرﺿﺎﯾﯽ‬ ‫ﺷﺨﺺ‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻧﺠﺎم‬ ‫ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ‬ ‫ﻫﺎﯾﯽ‬ ‫ﮐﻢ‬ ‫و‬ ‫ﺑﯿﺶ‬
‫ﺗﺼﺎدﻓﯽ‬‫و‬ ‫ﻧﺎﻗﺺ‬ ‫ﺳﻮق‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫دﻫﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺘﺪرﯾﺞ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺼﺎدﻓﺎً‬ ‫ﻣﻨﺘﻬﯽ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻋﻤﻠﯽ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻮﺟﺐ‬
‫ﺧﺸﻨﻮدي‬‫ﺧﺎﻃﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫و‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻫﻤﯿﻦ‬ ‫دﻟﯿﻞ‬ ‫ﺗﮑﺮار‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮔﺮدد‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ‬ ‫آﻧﭽﻪ‬ ‫در‬ ‫وﻫﻠﮥ‬ ‫اول‬ ‫ﻏﺮﯾﺰي‬ ‫ﻣﯽ‬
‫ﻧﻤﺎﯾﺪ‬‫اﻧﮕﯿﺰة‬ ‫ﻓﺮاﮔﺮﻓﺘﻦ‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﻧﻪ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﻋﻤﻞ‪،‬‬ ‫و‬ ‫اﻏﻠﺐ‬ ‫اوﻗﺎت‬ ‫ﮐﯿﻔﯿﺖ‬ ‫ﻋﻤﻠﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻮﺟﺐ‬ ‫ﺗﺮﺿﯿﮥ‬
‫ﺧﺎﻃﺮ‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﮔﺮدد‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻫﯿﭻ‬ ‫وﺟﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻗﺒﻞ‬ ‫داﻧﺴﺘﻪ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‪،‬‬ ‫ﮔﺮﭼﻪ‬ ‫ﻣﻌﻤﻮﻻً‬ ‫ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ازﻧﻈﺮ‬ ‫ﺑﯿﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ‬
‫ﻣﻘﺮون‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﺻﺮﻓﻪ‬ ‫و‬ ‫ﺻﻼح‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺧﺸﻨﻮدي‬ ‫ﺧﺎﻃﺮ‬ ‫ﮐﺎﻣﻞ‬ ‫ﻣﻨﺘﻬﯽ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‪،‬‬ ‫ﻣﺸﺮوط‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﯾﻨﮑﻪ‬ ‫ﻗﺒﻼً‬
‫ﻋﺎدت‬‫ﻣﺨﺎﻟﻒ‬ ‫آن‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‬ ‫ﻧﺸﺪه‬ ‫و‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫ﺷﮑﻞ‬ ‫و‬ ‫ﻗﻮام‬ ‫ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺑﺎ‬‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﯾﻨﮑﻪ‬ ‫ﮐﻠﯿﮥ‬ ‫ﺟﻮاﻣﻊ‬ ‫ﺟﺪﯾﺪ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﺳﺎس‬ ‫ﺧﺎﻧﻮادة‬ ‫ﭘﺪر‬ ‫ﺳﺎﻻري‬ ‫اﺳﺘﻮارﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺴﺄﻟﮥ‬ ‫ﻋﻔ‬ ‫ﺎف‬‫و‬ ‫ﺗﻘﻮاي‬
‫زن‬‫ﺑﻪ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻣﻨﻈﻮر‬ ‫ﻋﻨﻮان‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﺸﮑﯿﻞ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻧﻮع‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫اﻣﮑﺎن‬ ‫ﭘﺬﯾﺮ‬ ‫ﮔﺮدد‪،‬‬ ‫ﺗﺤﻘﯿﻖ‬ ‫درﺑﺎرة‬
‫اﻧﮕﯿﺮه‬‫ﻫﺎي‬ ‫ﻃﺒﯿﻌﯽ‬ ‫اي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻮﺟﺐ‬ ‫ﭘﺪﯾﺪآوردن‬ ‫اﺣﺴﺎﺳﺎت‬ ‫ﭘﺪري‬ ‫ﮔﺸﺘﻪ‬ ‫ﺣﺎﺋﺰ‬ ‫ﮐﻤﺎل‬ ‫اﻫﻤﯿﺖ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻣﺎ‬
‫اﯾﻦ‬‫ﻣﺴﺄﻟﻪ‬ ‫آﻧﻘﺪر‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﺷﺨﺎص‬ ‫ﺳﻄﺤﯽ‬ ‫ﺗﺼﻮر‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫ﺳﺎده‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬‫درك‬ ‫و‬ ‫ﻓﻬﻢ‬ ‫اﺣﺴﺎﺳﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺎدر‬
‫ﻧﺴﺒﺖ‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫دارد‬ ‫دﺷﻮار‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‪،‬‬ ‫ﭼﻮن‬ ‫دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ‬ ‫ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ‬ ‫ﻧﺰدﯾﮑﯽ‪،‬‬ ‫ﻻاﻗﻞ‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫زﻣﺎﻧﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﮐﻮدك‬‫از‬ ‫ﺷﯿﺮ‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‪،‬‬ ‫ﺑﯿﻦ‬ ‫آن‬ ‫دو‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬‫وﻟﯽ‬ ‫راﺑﻄﮥ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﭘﺪر‬ ‫راﺑﻄﻪ‬ ‫اي‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﻏﯿﺮ‬
‫ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ‪،‬‬‫ﻓﺮﺿﯽ‬ ‫و‬ ‫اﺳﺘﻨﺒﺎﻃﯽ‪،‬‬ ‫و‬ ‫واﺑﺴﺘﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻋﻘﺎﯾﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺼﻮراﺗﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺮدم‬ ‫از‬ ‫ﻋﻔﺎف‬ ‫زن‬ ‫دارد‬ ‫و‬
‫ﺑﺪﯾﻨﺠﻬ‬‫ﺖ‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﻗﻠﻤﺮوي‬ ‫ﺗﻌﻠﻖ‬ ‫دارد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﻋﻘﻼﻧﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪،‬‬ ‫آﻧﻘﺪر‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺸﮑﻞ‬ ‫ﺑﺘﻮان‬ ‫ﻏﺮﯾﺰي‬ ‫ﺷﻤﺮد‪،‬‬ ‫و‬
‫ﯾﺎ‬‫ﻻاﻗﻞ‬ ‫ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ‬ ‫ﺷﺨﺺ‬ ‫ﻣﻌﺘﻘﺪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫ﭘﺪري‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫ﺑﻄﻮر‬ ‫ﻋﻤﺪه‬ ‫ﻣﺘﻮﺟﻪ‬ ‫ﮐﻮدﮐﺎﻧﯽ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫وي‬‫ﺗﻌﻠﻖ‬ ‫دارﻧﺪ‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻣﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻫﺮﺣﺎل‬ ‫ﻗﻀﯿﻪ‬ ‫ﺟﺰ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫اﻫﺎﻟﯽ‬ ‫ﺟﺰاﯾﺮ‬ ‫»‬ ‫ﻣﺎﻻﻧﺰي‬‫«‬‫‪7‬‬‫ﻧﻤ‬ ‫ﯽ‬‫داﻧﻨﺪ‬
‫ﮐﻪ‬‫ﭘﺪري‬ ‫ﻫ‬ ‫ﻢ‬‫وﺟﻮد‬ ‫دارد‪،‬‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻫﻤﻪ‬ ‫ﻋﻼﻗﻪ‬ ‫ﺷﺎن‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻃﻔﺎل‬ ‫ﮐﻤﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫ﻋﻼﻗﻪ‬ ‫ﭘﺪراﻧﯽ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫اﯾﺸﺎن‬‫را‬ ‫ﻣﺘﻌﻠﻖ‬ ‫ﺑﺨﻮد‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫داﻧﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯾﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫»‬ ‫ﻣﺎﻟ‬‫ﯿﻨ‬‫ﻮﻓﺴﮑﯽ‬‫«‬‫)‬‫‪Malinowski‬‬‫(‬‫درﺑﺎرة‬ ‫ﺑﻮﻣﯿﺎن‬ ‫اﯾﻦ‬
‫ﺟﺰاﯾﺮ‬‫ﺑﻪ‬ ‫رﺷﺘﮥ‬ ‫ﺗﺤﺮﯾﺮ‬ ‫ﮐﺸﯿﺪه‬ ‫ﻣﺴﺄﻟﮥ‬ ‫ﭘﯿﻮﺳﺘﮕﯽ‬ ‫از‬ ‫ﺳﻮي‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫را‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫ﺣﺪ‬ ‫زﯾﺎدي‬ ‫روﺷﻦ‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻣﻄﺎﻟﻌﮥ‬‫آﺛﺎر‬ ‫او‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫وﯾﮋه‬ ‫ﮐﺘﺎﺑﻬﺎي‬ ‫»‬‫ﻣﺴﺄﻟﻪ‬‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻨﻊ‬ ‫در‬ ‫ﺟﻮاﻣﻊ‬ ‫ﻏﯿﺮ‬ ‫ﻣﺘﻤﺪن‬ ‫‪-‬‬‫ﭘﺪر‬ ‫در‬ ‫رواﻧﺸﻨﺎﺳﯽ‬
‫اﺑﺘﺪاﺋﯽ‬‫‪-‬‬ ‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫وﺣﺸﯿﺎن‬ ‫ﺷﻤﺎل‬ ‫ﻏﺮﺑﯽ‬ ‫ﻣﻼﻧﺰي‬ ‫«‬‫ﺑﺮاي‬ ‫درك‬ ‫و‬ ‫ﻓﻬﻢ‬ ‫اﺣﺴﺎﺳﺎت‬ ‫ﭘﯿﭽﯿﺪه‬ ‫اي‬
‫ﮐﻪ‬‫ﻣﺎ‬ ‫آﻧﺮا‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫ﭘﺪري‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﻧﺎﻣﯿﻢ‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﺿﺮوري‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫درﺣﻘﯿﻘﺖ‬‫دو‬ ‫ﻋﻠﺖ‬ ‫ﮐﺎﻣﻼً‬ ‫ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ‬ ‫وﻣﺘﻔﺎوت‬ ‫ﻣﻮﺟﺐ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﮐﻮدك‬ ‫ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ‬ ‫ﮔﺮدد‪،‬‬ ‫ﻣﻤﮑﻦ‬
‫اﺳﺖ‬‫ﺑﺪﯾﻦ‬ ‫ﺟﻬﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫وي‬ ‫ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ‬ ‫ﮔﺮدد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻓﮑﺮ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ازآن‬ ‫اوﺳﺖ‪،‬‬ ‫و‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫ﻣﻤﮑﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫دﻟﯿﻞ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﻣﯽ‬‫داﻧﺪ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫زن‬ ‫اوﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫آﻧﺠﺎ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺳﻬﻢ‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫ﻧﻘﺶ‬ ‫ﭘﺪر‬ ‫در‬ ‫زاد‬ ‫و‬ ‫وﻟﺪ‬ ‫داﻧﺴﺘﻪ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫ﻣﺤﺮك‬ ‫دوم‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ‬‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ‬‫ﻓﺮاي‬ ‫ﻫﯿﭻ‬ ‫ﮔﻮﻧﻪ‬ ‫ﺷﮏ‬ ‫و‬ ‫ﺷﺒﻬﻪ‬ ‫اي‬ ‫ﺛﺎﺑﺖ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﺟﺰﯾﺮه‬ ‫ﻧﺸﯿﻨﺎن‬
‫»‬‫ﺗﺮوﺑﺮﯾﺎﻧﺪ‬‫«‬‫)‬‫‪Islands‬‬‫‪Trobriand‬‬ ‫(‬‫‪8‬‬‫ﮐﺴﯽ‬ ‫ﻓﮑﺮ‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﭼﯿﺰي‬ ‫ﺑﻨﺎم‬ ‫ﭘﺪر‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺜﻼً‬
‫دﯾﺪ‬‫ﻣﺮدي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻤﺪت‬ ‫ﯾﮑﺴﺎل‬ ‫و‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫ﺑﯿﺸﺘﺮ‬ ‫در‬ ‫ﺳﻔﺮ‬ ‫ﺑﻮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫ﺑﺎز‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫آﯾﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﯽ‬
‫ﺑﯿﻨﺪ‬‫ﮐﻪ‬ ‫زﻧﺶ‬ ‫ﮐﻮدﮐﯽ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫دﻧﯿﺎ‬ ‫آورده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﺧﻮﺷﺤﺎل‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫و‬ ‫اﺷﺎرات‬ ‫ﺗﺮد‬ ‫ﯾﺪ‬‫آﻣﯿﺰي‬ ‫را‬ ‫ﮐﻪ‬
‫اروﭘﺎﺋﯿﺎن‬‫در‬ ‫ﺧﺼﻮص‬ ‫ﻋﻔﺖ‬ ‫و‬ ‫ﭘﺎﮐﺪاﻣﻨﯽ‬ ‫ﻫﻤﺴﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫در‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﯾﺎﺑﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻬﻢ‬ ‫ﺗﺮ‬ ‫اﯾﻨﮑﻪ‬ ‫دﯾﺪ‬ ‫ﻣﺮدي‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﺻﺎﺣﺐ‬‫ﺗﻌﺪادي‬ ‫ﺧﻮك‬ ‫اﺻﯿﻞ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫ﺗﻤﺎم‬ ‫ﺧﻮك‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫ﻧﺮ‬ ‫را‬ ‫اﺧﺘﻪ‬ ‫ﮐﺮد‬ ‫و‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﻓﻬﻤﯿﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻤﻞ‬
‫ﻣﻮﺟﺐ‬‫ﻧﺎﺑﻮدي‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻧﺴﻞ‬ ‫ﺧﻮاﻫﺪ‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫اﯾﻨﺠﺎ‬ ‫ﻣﺮدم‬ ‫ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ارواح‪،‬‬ ‫ﮐﻮدﮐﺎن‬ ‫را‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫آور‬ ‫ﻧﺪ‬‫و‬ ‫در‬
‫دل‬‫ﻣﺎدر‬ ‫ﺟﺎي‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫دﻫﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺿﻤﻨﺎً‬ ‫ﻗﺒﻮل‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫دوﺷﯿﺰﮔﺎن‬ ‫آﺑﺴﺘﻦ‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﺷﻮﻧﺪ‪،‬‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﭘﺮدة‬‫ﺑﮑﺎرت‬ ‫ﻣﺎﻧﻌﯽ‬ ‫در‬ ‫ﺑﺮاﺑﺮ‬ ‫ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ‬ ‫ارواح‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫ﭘﺴﺮان‬ ‫و‬ ‫دﺧﺘﺮان‬ ‫ﺟﻮان‬ ‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫ﻋﺸﻘﯽ‬ ‫ﮐﺎﻣﻼً‬ ‫آزادي‬
‫دارﻧﺪ‪،‬‬‫و‬ ‫ﻋﺠﺐ‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻋﻠ‬ ‫ﻞ‬‫وﺟﻬﺎﺗﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﻣﺎ‬ ‫ﻣﻌﻠﻮم‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫دﺧﺘﺮان‬ ‫ﺑﻨﺪرت‬ ‫آﺑﺴﺘﻦ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮﻧ‬ ‫ﺪ‬‫و‬
‫ﺗﻌﺠﺐ‬‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫آﺑﺴﺘﻦ‬ ‫ﺷﺪن‬ ‫دﺧﺘﺮان‬ ‫را‬ ‫ﻋﻤﻠﯽ‬ ‫ﺳﺨﺖ‬ ‫ﻧﻨﮓ‬ ‫آور‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫داﻧﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﺣﺎل‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫ﻣﻮاﻓﻖ‬
‫ﻓﻠﺴﻔﮥ‬‫ﻣﺤﻞ‪،‬‬ ‫ﻋﻤﻠﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﻧﺠﺎم‬ ‫داده‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫ﻋﻠﺖ‬ ‫آﺑﺴﺘﻨﯽ‬ ‫ﺑﺸﻤﺎر‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫آﯾﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﻟﺒﺘﻪ‬ ‫‪،‬‬‫زود‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫دﯾﺮ‬ ‫دﺧﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫ﺗﻨﻮع‬
‫ﺧﺴﺘﻪ‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫و‬ ‫ﺷﻮﻫﺮي‬ ‫اﺧﺘﯿﺎر‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫رود‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ده‬ ‫ﺷﻮﻫﺮش‬ ‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‪،‬‬ ‫اﻣﺎ‬
‫ﮐﻮدﮐﺎ‬‫ﻧﺶ‬‫ﺑﺎز‬ ‫ﺟﺰو‬ ‫اﺑﻮاب‬ ‫ﺟﻤﻌﯽ‬ ‫دﻫﯽ‬ ‫ﺑﺸﻤﺎر‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫آ‬ ‫ﯾﻨﺪ‬‫ﮐﻪ‬ ‫زادﮔﺎه‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻣﺮدم‬ ‫ﺷﻮﻫﺮش‬
‫ﻗﺮاﺑﺖ‬‫ﺧﻮﻧﯽ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﮐﻮدﮐﺎن‬ ‫ﻧﺪارد‬ ‫و‬ ‫ﺗﺒﺎر‬ ‫ﮐﻮدﮐﺎن‬ ‫از‬ ‫راه‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫زن‬ ‫ﺗﻌﻘﯿﺐ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﻧﻮع‬ ‫ﺳﻠﻄﻪ‬ ‫و‬ ‫ﻗﺪرﺗﯽ‬
‫ﮐﻪ‬‫در‬ ‫ﺳﺎﯾﺮ‬ ‫ﺟﺎﻫﺎ‬ ‫از‬ ‫ﻃﺮف‬ ‫ﭘﺪر‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﮐﻮدﮐﺎن‬ ‫اﻋﻤﺎل‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﺟﺰﯾﺮه‬ ‫ﻧﺸﯿﻨﺎن‬ ‫»‬ ‫ﺗﺮوﺑﺮ‬‫ﯾﺎﻧﺪ‬‫«‬‫از‬
‫ﺣﻘﻮق‬‫دا‬ ‫ﺋ‬‫ﯽ‬‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫اﯾﻨﺠﺎ‬ ‫ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ‬ ‫ﻋﺠﯿﺒﯽ‬ ‫ﺑﺮوز‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‪،‬‬ ‫»‬ ‫ﺗﺎﺑﻮي‬‫«‬‫ﺑﺮادر‬ ‫و‬ ‫ﺧﻮاﻫﺮ‬ ‫ﻓﻮق‬ ‫اﻟﻌﺎده‬
‫ﺷﺪﯾﺪ‬‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫و‬ ‫ﺑﺪﯾﻦ‬ ‫ﺟﻬﺖ‬ ‫وﻗﺘﯽ‬ ‫ﺑﺮادر‬ ‫و‬ ‫ﺧﻮاﻫﺮ‬ ‫ﺑﺰرگ‬ ‫ﺷﺪﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺳﻨﯿﻦ‬ ‫رﺷﺪ‬ ‫رﺳﯿﺪﻧﺪ‬ ‫دﯾﮕﺮ‬ ‫ﻣﺠﺎز‬
‫ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ‬‫در‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﻣﺮﺑﻮط‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮﻧﺪ‪،‬‬ ‫ﮔﺮﭼﻪ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ارﺗﺒﺎط‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﺿﻌﯿﻒ‬
‫ﻫﻢ‬‫ﺑﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫ﺑﺎﻫﻢ‬ ‫ﺻﺤﺒﺖ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﻧﺘﯿﺠﻪ‪،‬‬ ‫دا‬ ‫ﺋ‬‫ﯽ‬‫اﮔﺮ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﺧﻮاﻫﺮزاده‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﺳﻠﻄﻪ‬ ‫و‬ ‫اﺧﺘﯿﺎر‬ ‫دارد‬
‫ﺑﻨﺪرت‬‫آﻧﻬﺎ‬ ‫را‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺑﯿﻨﺪ‬ ‫ﻣﮕﺮ‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻣﺎدرﺷﺎن‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫ازﺧﺎﻧﻪ‬ ‫دور‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﯾﻦ‬ ‫ﺗﺮﺑﯿﺖ‬ ‫ﻋﺎﻟﯽ‬ ‫ﺑﯽ‬ ‫آﻧﮑﻪ‬
‫اﻧﻀﺒﺎﻃﯽ‬‫ﺑﺮ‬ ‫ﮐﻮدﮐﺎن‬ ‫اﻋﻤﺎل‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ﻣﻘﺎدﯾﺮي‬ ‫ﻣﺤﺒﺖ‬ ‫از‬ ‫ﺑﺮاﯾﺸﺎن‬ ‫ﺗﺄﻣﯿﻦ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﭼﯿﺰي‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫در‬‫ﻫﯿﭻ‬ ‫ﺟﺎ‬ ‫ﺳﺎﺑﻘ‬ ‫ﻪ‬‫ﻧﺪارد‬ ‫‪.‬‬‫ﭘﺪر‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫آﻧﻬﺎ‬ ‫ﺑﺎزي‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫آﻧﻬﺎ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ‬ ‫رﻓﺘﺎر‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﻧﻤﺎﯾﺪ‬ ‫اﻣﺎ‬ ‫ﺣﻖ‬ ‫ﻧﺪارد‬
‫ﺑﻪ‬‫آﻧﻬﺎ‬ ‫دﺳﺘﻮر‬ ‫دﻫﺪ‬ ‫ﺣﺎل‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫داﺋﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺣﻖ‬ ‫دارد‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﮐﻮدﮐﺎن‬ ‫دﺳﺘﻮر‬ ‫دﻫﺪ‪،‬‬ ‫ﺣﻖ‬ ‫ﻧﺪارد‬ ‫در‬ ‫ﻣﺤﻠﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﮐﻮدﮐﺎن‬‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫و‬‫ﻋﺠﺐ‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫رﻏﻢ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫و‬ ‫ازدواج موقت ﮔﻤﺎن‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ‬ ‫ﺧﻮﻧﯽ‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﮐﻮدﮐﺎن‬ ‫و‬ ‫ﺷﻮﻫﺮ‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫وﺟﻮد‬
‫ﻧﺪارد‬‫اﻋﺘﻘﺎد‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﮐﻮدﮐﺎن‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺷﻮﻫﺮ‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﺷﺒﯿﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫داﺋﯽ‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫ﺑﺮادران‬ ‫و‬
‫ﺧﻮاﻫﺮان‬‫ﺧﻮد‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﺣﻘﯿﻘﺖ‬ ‫ﺣﺘﯽ‬ ‫دور‬ ‫از‬ ‫ادب‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫آدم‬ ‫ﺷﺒﺎﻫﺖ‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﺧﻮاﻫﺮ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺮادر‬ ‫و‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫و‬
‫ﻓﺮزﻧﺪ‬‫را‬ ‫ﻣﺘﺬﮐﺮ‬ ‫ﺷﻮد‪،‬‬ ‫و‬ ‫ﺣﺘﯽ‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﺷﺒﺎﻫﺖ‬ ‫آﺷﮑﺎري‬ ‫ﻫﻢ‬ ‫ﻣﻮﺟﻮد‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﺑﺸﺪت‬ ‫ا‬ ‫ﻧﮑﺎر‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬
‫ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ‬‫ﺑﺮ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫ﻫﻤﯿﻦ‬ ‫ﮔﻤﺎن‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﮐﻮدك‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻋﻮض‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﭘﺪر‬
‫ﺧﻮﯾﺶ‬‫ﺷﺒﯿﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫اﻧﮕﯿﺰة‬ ‫ﻣﺤﺒﺖ‬ ‫ﭘﺪري‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ‪،‬‬ ‫رواﺑﻂ‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﭘﺪر‬ ‫و‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫را‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬‫ﻣﺤﺒﺖ‬‫آﻣﯿﺰﺗﺮ‬ ‫وﺳﺎزﮔﺎرﺗﺮ‬ ‫از‬ ‫رواﺑﻄﯽ‬ ‫دﯾﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﺟﻮاﻣﻊ‬ ‫ﻣﺘﻤﺪن‬ ‫ﺑﭽﺸﻢ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺧﻮرد‬ ‫‪،‬‬ ‫وﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﻣﻤ‬‫ﮑﻦ‬‫اﺳﺖ‬ ‫اﻧﺘﻈﺎر‬ ‫داﺷﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻋﻼﺋﻢ‬ ‫و‬ ‫آﺛﺎر‬ ‫ﻋﻘﺪة‬ ‫»‬‫ادﯾﭗ‬‫«‬‫‪9‬‬‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﺑﺮﻧﺨﻮرد‬ ‫‪.‬‬
‫ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ‬‫ﺑﻪ‬ ‫رﻏﻢ‬ ‫ﮐﻮﺷﺶ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺠﺎﻫﺪاﺗﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫زﻣﯿﻨﻪ‬ ‫ﺑﻌﻤﻞ‬ ‫آورد‬ ‫ﻣﻮﻓﻖ‬ ‫ﻧﺸﺪ‬ ‫دوﺳﺘﺎن‬ ‫ﺟﺰﯾﺮه‬
‫ﻧﺸﯿﻦ‬‫ﺧﻮد‬ ‫را‬ ‫ﻗﺎﻧﻊ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﭼﯿﺰي‬ ‫ﺑﻨﺎم‬ ‫»‬‫واﺑﺴﺘﮕﯽ‬‫ﯾﺎ‬ ‫ﻣﻨﺸﺄ‬ ‫ﭘﺪري‬ ‫«‬‫وﺟﻮد‬‫دارد‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻮﻣﯿﺎن‬ ‫اﻇﻬﺎراﺗﺶ‬ ‫را‬
‫ﺑﻪ‬‫ﻣ‬ ‫ﺎﻧﻨﺪ‬‫ﻗﺼﮥ‬ ‫ﺑﯿﻬﻮده‬ ‫اي‬ ‫ﺗﻠﻘﯽ‬ ‫ﮐﺮدﻧﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺒﻠﻐﯿﻦ‬ ‫اروﭘﺎﯾﯽ‬ ‫ﺟﻌﻞ‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺴﯿﺤﯿﺖ‬ ‫ﻣﺬﻫﺒﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬
‫ﭘﺪر‬‫ﺳﺎﻻري‬ ‫و‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﺗﻮان‬ ‫آﻧﺮا‬ ‫از‬ ‫راه‬ ‫ﻋﺎﻃﻔﻪ‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫اﺳﺘﺪﻻل‬ ‫ﺑﺮاي‬ ‫ﻣﺮدﻣﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫»‬ ‫اﺻﻞ‬‫ﭘﺪري‬ ‫«‬‫را‬ ‫ﻗﺒﻮل‬
‫ﻧﺪارﻧﺪ‬‫ﻣﻠﻤﻮس‬ ‫و‬ ‫ﻣﺤﺴﻮس‬ ‫ﻧﻤﻮد‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫روﺑﺮو‬ ‫ﺷﺪن‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ‬ ‫اﺷﺨﺎص‬ ‫ﺷﺎﯾﺪ‬ ‫ﺑﻌﻮض‬ ‫اﯾﻨﮑﻪ‬ ‫ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ‬
‫»‬‫ﺧﺪاوﻧﺪ‬‫ﭘﺪر‬ ‫«‬‫ﺑﻬﺘﺮﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﺑﮕﻮﺋﯿﻢ‬ ‫»‬ ‫ﺧﺪاوﻧﺪ‬‫داﺋﯽ‬ ‫«‬‫اﻣﺎ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻫﺮﺣﺎل‬ ‫ﻣﻔﻬﻮم‬ ‫را‬ ‫ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫ﻧﻤﯽ‬
‫رﺳﺎﻧﺪ‬‫‪،‬‬‫زﯾﺮا‬ ‫»‬ ‫ﭘﺪري‬‫«‬‫ﻫﻢ‬ ‫ﻣﺘﻀﻤﻦ‬ ‫ﻋﺸﻖ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺤﺒﺖ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫و‬ ‫ﻫﻢ‬ ‫ﻣﺘﻀﻤﻦ‬ ‫ﻗﺪرت‪،‬‬ ‫ﺣﺎل‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫در‬
‫»‬‫ﻣﻼﻧﺰي‬‫«‬‫ﻗﺪرت‬ ‫را‬ ‫داﺋﯽ‬ ‫دارد‬ ‫و‬ ‫ﻣﺤﺒﺖ‬ ‫را‬ ‫ﭘﺪر‪،‬‬ ‫و‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪان‬ ‫ﺧﺪا‬ ‫ﻫﺴﺘﻨﺪ‬ ‫ﭼﯿﺰي‬
‫ﻧﯿﺴﺖ‬‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺘﻮان‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺟﺰﯾﺮه‬ ‫ﻧﺸﯿﻨﺎن‬ ‫»‬ ‫ﺗﺮوﺑﺮﯾﺎﻧﺪ‬‫«‬‫اﻟﻘﺎ‬ ‫ﮐ‬ ‫ﺮد‪،‬‬‫زﯾﺮا‬ ‫آﻧﻬﺎ‬ ‫ﻣﻌﺘﻘﺪ‬ ‫ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻗﺒﻮل‬ ‫ﻧﺪارﻧﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﮐﺴﯽ‬‫ﺑﺘﻮاﻧﺪ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫ﯾﮏ‬ ‫آدم‬ ‫ذﮐﻮر‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬‫درﻧﺘﯿﺠﻪ‪،‬‬ ‫ﻣﺒﻠﻐﯿﻦ‬ ‫ﻣﺬﻫﺒﯽ‬ ‫ﻧﺎﮔﺰﯾﺮﻧﺪ‬ ‫اﺑﺘﺪا‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬
‫ﻓﯿﺰﯾﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ‬‫را‬ ‫روﺷﻦ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺳﭙﺲ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺗﺒﻠﯿﻎ‬ ‫ﻣﺬﻫﺐ‬ ‫ﺑﭙﺮدازﻧﺪ‪،‬‬ ‫آدم‬ ‫از‬ ‫ﻧﻮﺷﺘﻪ‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫اﯾﻦ‬‫ﻧﺘﯿﺠﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫رﺳﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺒﻠﻐﯿﻦ‬ ‫ﻫﯿﺌﺖ‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫ﻣﺬﻫﺒﯽ‬ ‫در‬ ‫اﻧﺠ‬ ‫ﺎم‬‫اﯾﻦ‬ ‫وﻇﯿﻔﮥ‬ ‫ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﯽ‬ ‫ﺗﻮﻓﯿﻘﯽ‬ ‫ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ‬ ‫و‬
‫از‬‫اﯾﻨﺮو‬ ‫ﻫﺮﮔﺰ‬ ‫ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫ﺗﻌﻠﯿﻤﺎت‬ ‫ﻣﺴﯿﺢ‬ ‫را‬ ‫ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫ﻧﺸﺮ‬ ‫دﻫﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ‬‫ﺑﺮ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫)‬ ‫وﻣﻦ‬‫ﺗﺼﻮر‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﻢ‬ ‫ﺣﻖ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫او‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫(‬‫ﮐﻪ‬‫ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ‬ ‫ﻣﺮدي‬ ‫ﻃﯽ‬ ‫دوران‬
‫ﺑﺎرداري‬‫و‬ ‫وﺿﻊ‬ ‫ﺣﻤﻞ‬ ‫ﻫﻤﺴﺮش‬ ‫در‬ ‫ﺟﻮار‬ ‫او‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﻃﺒﻌﺎً‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﮐﻮدﮐﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺪﻧﯿﺎ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫آور‬ ‫د‬‫ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ‬
‫ﺧﻮاﻫﺪ‬‫ﺑﻮد‬ ‫و‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﭘﺎﯾﻪ‬ ‫و‬ ‫اﺳﺎس‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫ﭘﺪري‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫او‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮔﻮﯾﺪ‬ ‫‪:‬‬ ‫»‬ ‫اﺣﺴﺎس‬‫ﭘﺪري‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬
‫ﺑﺎدي‬‫اﻣﺮ‬ ‫ﻓﺎﻗﺪ‬ ‫ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ‬ ‫اﺳﺎس‬ ‫ﺑﯿﻮﻟﻮژﯾﮏ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﻧﻤﺎﯾﺪ‬ ‫ﻋﻤﯿﻘﺎً‬ ‫در‬ ‫ﻣﻮاﻫﺐ‬ ‫ﻃﺒﯿﻌﯽ‬ ‫و‬ ‫ﻧﯿﺎز‬ ‫ارﮔﺎﻧﯿﮏ‬ ‫رﯾﺸﻪ‬
‫دارد‬‫«‬‫‪.‬‬‫او‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻫﺮ‬ ‫ﺣﺎل‬ ‫ﻣﻌﺘﻘﺪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﻣﺮدي‬ ‫ﻃﯽ‬ ‫دوران‬ ‫ﺑﺎرداري‬ ‫و‬ ‫ﻫﻨﮕﺎم‬ ‫زاﯾﻤﺎن‬ ‫ﻫﻤﺴﺮش‬ ‫در‬ ‫ﺟ‬ ‫ﻮار‬
‫او‬‫ﻧﺒﺎﺷﺪ‬ ‫در‬ ‫ﺑﺪو‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫ﻃﺒﻌﺎً‬ ‫ﻣﺤﺒﺘﯽ‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻧﻮزاد‬ ‫در‬ ‫ﺧﻮﯾﺶ‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‪،‬‬ ‫اﻣﺎ‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫رﺳﻢ‬ ‫و‬
‫اﺧﻼق‬‫ﻗﺒﯿﻠﻪ‬ ‫اي‬ ‫اﺟﺎزه‬ ‫دﻫﺪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻫﻤﺴﺮ‬ ‫و‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪش‬ ‫ﻣﻌﺎﺷﺮت‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ﻣﺤﺒﺘﺶ‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫ﺑﺘﺪرﯾﺞ‬
‫رﺷﺪ‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺮﺣﻠﻪ‬ ‫اي‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫رﺳﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﮔﻮﯾﯽ‬ ‫در‬ ‫ﺗﻤﺎم‬ ‫ﻣﺪت‬ ‫ﺑﺎرداري‬ ‫و‬ ‫ﻫﻨﮕﺎم‬ ‫وﺿﻊ‬ ‫ﺣﻤﻞ‬ ‫در‬
‫ﺟﻮار‬‫ﻣﺎدر‬ ‫ﺑﻮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫درﺗﻤﺎﻣﯽ‬‫ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت‬ ‫اﻧﺴﺎﻧﯽ‬ ‫ﺗﻨﻬﺎ‬ ‫ﭼﯿﺰي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﻋﻤﺎﻟﯽ‬ ‫را‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﺎً‬ ‫ﻣﻄﻠﻮﺑﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻏﺮﯾﺰة‬ ‫ﻣﯿﻞ‬ ‫ﺑﺪاﻧﻬﺎ‬ ‫آﻧﻘﺪر‬
‫ﻗﻮي‬‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﻧﺠﺎﻣﺸﺎن‬ ‫را‬ ‫اﺟﺘﻨﺎب‬ ‫ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ‬ ‫ﺳﺎزد‬ ‫از‬ ‫ﻗﻮه‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻓﻌﻞ‬ ‫درﻣﯽ‬ ‫آورد‬ ‫اﺧﻼق‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫در‬‫ﻣﻮرد‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫وﺣﺸﯿﺎن‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫وﺿﻊ‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻋﺮف‬ ‫ﻣﻘﺮر‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫دارد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺷﻮﻫﺮ‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫‪،‬‬‫از‬ ‫ﮐﻮدﮐﺎن‬
‫ﻣﻮاﻇﺒﺖ‬‫ﮐﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻃﯽ‬ ‫دوران‬ ‫ازآﻧﻬﺎ‬ ‫ﺣﻤﺎﯾﺖ‬ ‫ﻧﻤﺎﯾﺪ‪،‬‬ ‫و‬ ‫اﻋﻤﺎل‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﺮف‬ ‫از‬ ‫آﻧﺠﺎ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﻀﺎدي‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻏﺮﯾﺰه‬
‫ﻧﺪارد‬‫دﺷﻮار‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻏﺮﯾﺰه‬‫اي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ‬ ‫در‬ ‫ﺗﻮﺿﯿﺢ‬ ‫رﻓﺘﺎر‬ ‫ﭘﺪران‬ ‫ﻣﻼﻧﺰي‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﮐﻮدﮐﺎن‬ ‫ﺧﻮﯾﺶ‬ ‫ﺑﺪان‬ ‫اﺳﺘﻨﺎد‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺟﻮﯾﺪ‬
‫ﺑﻪ‬‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻣﻦ‬ ‫ﺧﯿﻠﯽ‬ ‫ﮐﻠﯽ‬ ‫ﺗﺮ‬ ‫از‬ ‫آن‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻧﻮﺷﺘﻪ‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫او‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫آﯾﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑ‬ ‫ﻪ‬‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻣﻦ‬ ‫در‬ ‫ﻫﺮ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫زﻧﯽ‬
‫اﯾﻦ‬‫ﺗﻤﺎﯾﻞ‬ ‫ﻫﺴﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﮐﻮدك‬ ‫ﺗﺤﺖ‬ ‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ‬ ‫ﮔﺮدد‪،‬‬ ‫وﺣﺘﯽ‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻣﺮاﻗﺒﺖ‬ ‫ﻧﺎﺷﯽ‬ ‫از‬‫ﻋﺮف‬‫ﯾﺎ‬ ‫رﺳﻮم‬ ‫و‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫در‬ ‫ازاء‬ ‫درﯾﺎﻓﺖ‬ ‫دﺳﺘﻤﺰد‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﺑﺎز‬ ‫ﻣﻮﺟﺐ‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ﻣﺤﺒﺘﯽ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﯽ‬ ‫ﺷﮏ‬ ‫اﮔﺮ‬
‫اﯾﻦ‬‫ﻃﻔﻞ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫زﻧﯽ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﻋﻼﻗﮥ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ﻋﻼﻗﻪ‬ ‫و‬ ‫ﻣ‬ ‫ﺤﺒﺘﯽ‬‫ﺗﺸﺪﯾﺪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮔﺮدد‬ ‫‪.‬‬
‫ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ‬‫دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺤﺒﺘﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫وﺣﺸﯿﺎن‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫ﻫﻤﺴﺮ‬ ‫ﺧﻮﯾﺶ‬ ‫اﺑﺮاز‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫ﭼﯿﺰي‬
‫اﺳﺖ‬‫ﮐﺎﻣﻼً‬ ‫ﻣﻔﻬﻮم‪،‬‬ ‫و‬ ‫ﺗﺮدﯾﺪ‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﺗﻮان‬ ‫داﺷﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻫﻤﯿﻦ‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﻋﻨ‬ ‫ﺼﺮ‬‫ﻣﻬﻤﯽ‬ ‫از‬ ‫ﻣﺤﺒﺘﯽ‬ ‫را‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﭘﺪران‬‫در‬ ‫ﺟﻮاﻣﻊ‬ ‫ﻣﺘﻤﺪن‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺸﺎن‬ ‫در‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫ﺗﺸﮑﯿﻞ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫دﻫ‬ ‫ﺪ‬‫‪.‬‬
‫ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ‬‫ﻣﻌﺘﻘﺪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪-‬‬‫و‬‫ﻣﺸﮑﻞ‬ ‫ﺑﺘﻮان‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ‬ ‫ﮐﺮد‬ ‫‪-‬‬‫ﮐﻪ‬‫ﮐﻠﯿﮥ‬ ‫ﺟﻮاﻣﻊ‬ ‫ﺑﺸﺮي‬ ‫از‬ ‫اﯾﻦ‬
‫ﻣﺮﺣﻠﻪ‬‫اي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻮﻣﯿﺎن‬ ‫»‬ ‫ﺗﺮوﺑﺮﯾﺎﻧﺪ‬‫«‬‫از‬ ‫ﺳﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮔﺬراﻧﻨﺪ‬ ‫ﮔﺬﺷﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‪،‬‬ ‫زﯾﺮا‬ ‫ﻗﻄﻌﺎً‬ ‫دوراﻧﯽ‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫داﺷﺘﻪ‬
‫اﺳﺖ‬‫ﮐﻪ‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﭘﺪري‬ ‫در‬ ‫ﻫﯿﭻ‬ ‫ﮐﺠﺎ‬ ‫داﻧﺴﺘﻪ‬ ‫ﻧﺒﻮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫ﺣﯿﻮاﻧﯽ‬ ‫ﻫﻢ‪،‬‬ ‫آﻧﺠﺎ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﺧ‬‫ﺎﻧﻮاده‬‫ﺷﺎﻣﻞ‬ ‫ﭘﺪر‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﻫﺴﺖ‬ ‫‪،‬‬‫وﺿﻊ‬ ‫ﺟﺰ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‪،‬‬ ‫ﭼﻮن‬ ‫ﺟﺰ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﭘﺎﯾﻪ‬ ‫و‬ ‫اﺳﺎس‬ ‫دﯾﮕﺮي‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﺗﻮاﻧﻨﺪ‬
‫داﺷﺘﻪ‬‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻓﻘﻂ‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫آدﻣﯿﺎن‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﭘﺲ‬ ‫از‬ ‫ﮐﺸﻒ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫اﺣﺴﺎﺳﺎت‬ ‫و‬ ‫ﻋﻮاﻃﻒ‬ ‫ﭘﺪري‬
‫ﺑﺼﻮرﺗﯽ‬‫در‬ ‫آﻣﺪه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫آن‬ ‫آﺷﻨﺎ‬ ‫ﻫﺴﺘﯿﻢ‬ ‫‪.‬‬



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 62
برچسب ها : کانال ازدواج,ازدواج دائم,همسریابی,یارسلام,ازدواج دائم,ازدواج موقت,

تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 | 11:13 | نویسنده : دریا |