احترام به حریم شخصی در زندگی سایت همسریابی زناشویی بسیار اهمیت دارد و میتواند به تقویت رابطه شما با همسرتان کمک کند. احترام به حریم شخصی به معنای احترام به مرزها، حقوق، و نیازهای هر ازدواج دائم فرد در رابطه است. در ادامه تعدادی از اصول احترام به حریم شخصی در زندگی زناشویی آورده شده است:
1. گفتگو و شنوایی فعال: گفتگو با همسرتان و گوش دادن به او به دقت از جمله اصول اهم احترام به حریم شخصی است. به او اجازه دهید تا نیازها، احساسات، و نگرانیهای خود را به صراحت بیان کند و شما نیز به دقت گوش کنید.
2. محرمانگی: اطلاعات شخصی و خصوصی همسرتان را محرمانه نگه دارید و از افشا کردن آنها به دیگران پرهیز کنید. احترام به حریم شخصی به معنای احترام به حریم اطلاعات و حریم زندگی شخصی همسرتان نیز است.
3. تعهد به احترام: تعهد کنید که همیشه به همسرتان با احترام و احترام برخورد کنید، حتی در مواقع تنش و اختلاف. این باید به عنوان یک اصل اساسی در رابطهتان قرار داشته باشد.
4. پذیرش تفاوتها:هر فرد دارای تفاوتها، عقاید، و نیازهای مختلفی است. پذیرش این تفاوتها و احترام به حریم شخصی هر فرد میتواند به پایداری رابطه شما کمک کند.
5. احترام به نظرات و تصمیمات: احترام به ازدواج موقت نظرات و تصمیمات همسرتان به عنوان یک فرد مستقل اهمیت دارد. در مواقع تصمیمگیری مشترک، به نظرات او احترام بگذارید و با او همفکری کنید.
6. تعادل بین فضای مشترک و حریم شخصی: تعادل در ایجاد فضای مشترک و احترام به حریم شخصی باید حفظ شود. به همسرتان فرصت دهید تا وقتی برای تنهایی یا انجام فعالیتهای شخصی نیاز دارد، از حریم خصوصی خود استفاده کند.
7. مراقبت از نیازهای جنسی:در زندگی زناشویی، احترام به نیازهای جنسی همسرتان نیز اهمیت دارد. ارتقاء ارتباط جنسی به شکلی که همه دو نفر به آن راضی باشند، نشان از احترام به حریم شخصی هر دو نفر است.
8. راهحل مشکلات با احترام:در هنگام برخورد با مشکلات و اختلافات، سعی کنید تا با احترام به همسرتان به راهحلهای مشکل برسید. اجازه ندهید که تنشها به تخریب احترام به یکدیگر منجر شود.
9. پشتیبانی و تقویت همدیگر: همواره پشتیبانی از همسرتان و تقویت یکدیگر در تلاشها و اهداف زندگی مشترک میتواند به احترام به حریم شخصی همسرتان کمک کند.
10. **احترام به زمان شخصی:** به همسرتان فرصت دهید تا زمان شخصی خود را داشته باشد. این زمان میتواند شامل تمرین، دیدار با دوستان، یا انجام هر فعالیتی باشد که او را شارژ میکند. به او این اجازه را بدهید که از زمان خود بهرهبرداری کند و احتیاجات شخصی خود را برآورده سازد.
11. **احترام به مرزهای جسمی:** در زندگی زناشویی، همیشه باید به مرزهای جسمی همسرتان احترام بگذارید. هر دو فرد در رابطه دارای حق انصاف به تعیین مرزهای جسمی خود هستند. هیچ وقت نباید به فشار یا اجبار در این زمینه پرداخته شود.
12. **تعهد به حفظ راحتی همسرتان:** تعهد کنید که همیشه به حفظ راحتی و احترام همسرتان اهمیت خواهید داد. اگر متوجه شوید که عملی یا کلماتی احترام به حریم شخصی او را نقض میکند، به تصحیح و اصلاح آن بپردازید.
13. **ارتقاء ارتباط:** در روابط زناشویی، احترام به حریم شخصی به تقویت ارتباط نیز کمک میکند. زمانی که هر دو فرد احساس میکنند که حریم شخصیشان مورد احترام قرار میگیرد، احساس امنیت و ارتباط عمیقتری پیدا میکنند.
14. **کنترل خشم و عصبانیت:** هنگام بروز اختلافات و نقاشیها، تلاش کنید که خشم و عصبانیت خود را کنترل کنید و از تعبیرات و عبارات تنشآور پرهیز کنید. احترام به حریم شخصی به معنای احترام به احساسات و حالات همسرتان نیز است.
15. **تقدیر از تلاشها:** هنگامی که همسرتان تلاش میکند تا حریم شخصیاش را حفظ کند و از تلاشهایی برای بهبود رابطه استفاده میکند، به او تقدیر کنید. به وی اطمینان دهید که احترام به حریم شخصی او مورد ارزشگذاری قرار دارد.
احترام به حریم شخصی یک پایه مهم در روابط زناشویی است که به تقویت ارتباط و شادی در زندگی زناشویی کمک میکند. با رعایت این اصول و ارزشگذاری احترام به حریم شخصی همسرتان، میتوانید رابطه سالمتری را در این مسیر پیش ببرید.
احترام به حریم شخصی یک اصل اساسی در روابط زناشویی است و میتواند به تقویت ارتباط شما با همسرتان و بهبود کیفیت
زندگی زناشوییتان کمک کند. این اصول میتوانند به شما کمک کنند تا رابطه سالمتری با همسرتان داشته باشید و از تداخل در حریم شخصی او جلوگیری کنید.
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 105
برچسب ها : سایت همسریابی,همسریابی,همسریابی یارسلام,ازدواج دائم,ازدواج موقت,
رﺳﻮمزﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﻫﻤﻮاره ﻣﺮﮐﺐ از ﺳﻪ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮده اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻄﻮر ﮐﻠﯽ آﻧﻬﺎ را ﻏﺮﯾﺰي،
اﻗﺘﺼﺎديو ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻧﺎﻣﯿﺪ .ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻋﻮاﻣﻞ را در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻄﻮر
ﻣﺸﺨﺼﯽاز ﻫﻢ ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ ﺳﺎﺧﺖ، ﮐﻤﺎ اﯾﻨﮑﻪ در ﺳﺎﯾﺮ زﻣﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰي ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺑﺴﺘﻦﻣﻐﺎزﻫﺎ در روز ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ ر ﯾﺸﮥﻣﺬﻫﺒﯽ دارد،سایت همسریابی یارسلام ﺣﺎل آﻧﮑﻪ اﻣﺮوزه ﯾﮏ اﻣﺮ اﻗﺘﺼﺎدي اﺳﺖ، و
ﻫﻤﯿﻨﻄﻮردر ﻣﻮرد ﺳﺎﯾﺮ ﻗﻮاﻧﯿﻦ و رﺳﻮﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺄﻟﮥ ﺟﻨﺴﯽ ﻣﺮﺑﻮط ﻣﯽ ﮔﺮدﻧﺪ .
رﺳﻢﻣﻔﯿﺪي ﮐﻪ رﯾﺸﮥ ﻣﺬﻫﺒﯽ دارد ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻌﻠﺖ ﻣﻔﯿﺪ ﺑﻮدن ﺧﻮد ﻣﺪﺗﻬﺎ ﭘﺲ از آﻧﮑﻪ ﭘﺎﯾﮥ
ﻣﺬﻫﺒﯽآن از ﻣﯿﺎن رﻓﺖ ﭘﺎﯾﺪار ﻣﺎﻧﺪ .ﺿﻤﻨﺎً ﺗﻤﯿﺰ و ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺑﯿﻦ اﻣﻮر ﻣﺬﻫﺒﯽ و ﻏﺮﯾﺰي اﻣﺮي اﺳﺖ
ﺑﺲدﺷﻮار .ﻣﺬاﻫﺒﯽ ﮐﻪ ﺗﺄﺛﯿﺮﺷﺎن ﺑﺮ اﻋﻤﺎل آدﻣﯽ ﺷﺪﯾﺪ اﺳﺖ ﺑﻄﻮر ﮐﻠﯽ ﭘﺎﯾﻪ واﺳﺎس ﻏﺮﯾﺰي دارﻧﺪ .
ﻧﮑﺘﮥﻣﻤﯿﺰة اﯾﻨﻬﺎ اﻫﻤﯿﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮاي ﺳﻨﺖ ﻫﺎ ﻗﺎﺋﻠﻨﺪ و ارﺟﺤﯿﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺳﻠﺴﻠﮥ ﻣﺮاﺗﺐ
اﻋﻤﺎلﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﮐﻪ از ﻟﺤﺎظ ﻏﺮﯾﺰي اﻣﮑﺎن ﭘﺬﯾﺮﻧﺪ ﺑﺮاي ﺑﻌﻀﯽ اﻋﻤﺎ لﻗﺎﺋﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ .ﻣﺜﻼً ﻋﺸﻖ و
ﺣﺴﺪﻫﺮ دو ﻋﻮاﻃﻔﯽ ﻏﺮﯾﺰي ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﻨﺘﻬﺎ ﻣﺬﻫﺐ ﻣﻘﺮر داﺷﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ » ﺣﺴﺪ«ﻋﺎﻃﻔﻪ اي اﺳﺖ
ﭘﺴﻨﺪﯾﺪهﮐﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎﯾﺪ ازآن ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﺪ، ﺣﺎل آﻧﮑﻪ ﻋﺸﻖ در ﻣﻨﺘﻬﺎي ﺧﻮد ﻗﺎﺑﻞ اﻏﻤﺎض اﺳﺖ .
اﻫﻤﯿﺖﻋﻨﺼﺮ ﻏﺮﯾﺰي در رواﺑﻂ ﺟﻨﺴﯽ ﺑﻤﺮاﺗﺐ ﮐﻤﺘﺮ از، آﻧﭽﻪ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﺼﻮر ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .ﻣﻦ ﻗﺼﺪ
ﻧﺪارمدر اﯾﻦ ﮐﺘﺎب وارد ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﺮدم ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺷﻮم، ﻣﮕﺮ آﻧﮑﻪ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ ﭼﻨﯿﻦ
ﭼﯿﺰيرا اﯾﺠﺎب ﮐﻨﺪ، اﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎل ﺟﻨﺒﻪ اي از ﻣﻮﺿﻮع اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺑﺮرﺳﯽ آن اﺳﺘﻤﺪاد از اﯾﻦ
ﻋﻠﻢﺿﺮور اﺳﺖ، در اﯾﻨﮑﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﯿﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎري از اﻋﻤﺎل و ﺗﺠﺎرﺑﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺧﻼف ﻏﺮﯾﺰ هﻣﯽ
داﻧﯿﻢﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻣﺪﺗﻬﺎ اداﻣﻪ ﯾﺎﻧﺒﺪ ﺑﯽ آﻧﮑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻌﺎرض آﺷﮑﺎر و ﻣﻬﻤﯽ ﺑﺎ ﻏﺮﯾﺰه ﮔﺮدﻧﺪ .ﻣﺜﻼً،
ﻣﺪﺗﻬﺎﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ در ﻣﯿﺎن اﻗﻮام وﺣﺸﯽ ﺑﻠﮑﻪ ﺣﺘﯽ در ﻣﯿﺎن ﺗﯿﺮه ﻫﺎي ﻧﯿﻤﻪ ﻣﺘﻤﺪن ﻧﯿﺰ رﺳﻢ ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﻮد
ﮐﻪروﺣﺎﻧﯿﻮن رﺳﻤﺎً و ﮔﺎه ﺣﺘﯽ در ﻣﻼء ﻋﺎم از دﺧﺘﺮان ازاﻟﮥ ﺑﮑﺎرت ﮐﻨﻨﺪ .در ﻣﻤ ﺎﻟﮏﻣﺴﯿﺤﯽ
ﻣﺬﻫﺐ،ﻣﺮدم ﺑﺮ اﯾﻦ ﻋﻘﯿﺪه اﻧﺪ ﮐﻪ ازاﻟﮥ ﺑﮑﺎرت ﺑﺎﯾﺪ از ﺣﻘﻮق وﯾﮋة داﻣﺎد ﺑﺎﺷﺪ، و ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺴﯿﺤﯿﺎن،
ﻻاﻗﻞﻣﺴﯿﺤﯿﺎن زﻣﺎﻧﻬﺎي ﺟﺪﯾﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﯾ ﻦاﻣﺮ ،ﯾﻌﻨﯽ ازاﻟﮥ ﺑﮑﺎرت ﺑﻮﺳﯿﻠﮥ روﺣﺎﻧﯿﻮن ﻧﻔﺮت و
ﻣﺨﺎﻟﻔﺖﺷﺪﯾﺪ اﺑﺮاز داﺷﺘﻪ اﻧﺪ .اﯾﻦ رﺳﻢ ﻧﯿﺰﮐﻪ ﻣﯿﺰﺑﺎن، از راه ﻣﯿ ﻬﻤﺎنﻧﻮازي، زن ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻣ ﯿﻬﻤﺎن
واﮔﺬارددر ﻧﻈﺮ اروﭘﺎﺋﯿﺎن ﺟﺪﯾﺪ ﻏﺮﯾﺰﺗﺎً ﺳﺨﺖ ﻧﻔﺮت آور ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ، ﺑﺎ آن ﻫﻤﻪ اﯾﻦ رﺳﻢ ﻧﯿﺰ ﺑﺴﯿﺎر
ﺷﺎﯾﻊﺑﻮده اﺳﺖ .ﺗﻌﺪد زوﺟﺎت ﻧﯿﺰ ﯾﮑﯽ از رﺳﻮﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳﻔﯿﺪ ﭘﻮﺳﺖ ﻋﺎﻣﯽ آﻧﺮا ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ
ﻗﻮاﻧﯿﻦﻃﺒﯿﻌﺖ ﻣﯽ داﻧﺪ، ﮐﺸﺘﻦ ﻧﻮزادان از اﯾﻦ ﺑﺪﺗﺮ، ﺑﺎ اﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ
ﻋﻤﻞﻫﺮ وﻗﺖ از ﻧﻈﺮ اﻗﺘﺼﺎدي ﺑﺼﺮﻓﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ داده ﻣﯽ ﺷﺪه ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ .
ﺣﻘﯿﻘﺖاﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻏﺮﯾﺰه، آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ آدﻣﯿﺎن ﻣﺮﺑﻮط ﻣﯽ ﺷﻮد، ﭼﯿﺰ ﻓﻮق اﻟﻌﺎده ﻣﺒﻬﻤﯽ اﺳﺖ و ﺑﻪ
ﺳﻬﻮﻟﺖاز ﻣﺠﺮاي ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﻨﺤﺮف ﻣﯽ ﺷﻮد .اﯾﻦ اﻣﺮ در ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺘﻤﺪن و ﻏﯿﺮ ﻣﺘﻤﺪن ،ﻫﺮ
دوﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﺤﻮ ﺻﺪق ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .در ﺣﻘﯿﻘﺖ ﮐﻠﻤﮥ » ﻏﺮﯾﺰه«ﮐﻠﻤﻪ درﺳﺖ و ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺘﻮان
آﻧﺮاﺑﻪ ﭼﯿﺰ ﻇﺮﯾﻔﯽ ﭼﻮن رﻓﺘﺎر ﺟﻨﺴﯽ آدﻣﯿﺎن اﻃﻼق ﻧﻤﻮد .ﻋﻤﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان آﻧﺮا ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮم
»رواﻧﺸﻨﺎﺳﯽﻣﺤﺾ «ﻏﺮﯾﺰي ﺧﻮاﻧﺪ ﻣﮑﯿﺪن ﭘﺴﺘﺎن ﻣﺎدر در ﮐﻮدﮐﯽ اﺳﺖ .ﻣﻦ ﻧﻤﯽ داﻧﻢ ﺟﺮﯾﺎن در
ﻣﻮرداﻗﻮام ﻏﯿﺮ ﻣﺘﻤﺪن از ﭼﻪ ﻗﺮار ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ، وﻟﯽ ﻣﺮدم ﻣﺘﻤﺪن ﻋﻤﻞ ﺟﻨﺴﯽ را ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺮا
ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ.اﻏﻠﺐ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ آﯾﺪ زﻧﺎن و ﻣﺮداﻧﯽ ﮐﻪ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎل ﺑﺎ ﻫﻢ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮده اﻧﺪ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ
ﻣﺮاﺟﻌﻪﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و از او ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ اﯾﺸﺎن را راﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﭽﻪ دار ﺷﻮﻧﺪ و ﭘﺲ از ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﻣﻌﻠﻮم
ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﻧﺪاﻧﺴﺘﻪ اﻧﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻘﺎرﺑﺖ ﮐﻨﻨﺪ .سایت همسریابی ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﻋﻤﻞ ﺟﻨﺴﯽ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﻏﺮﯾﺰي ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮم
دﻗﯿﻖﮐﻠﻤﻪ ﻧﯿﺴﺖ، ﻫﺮﭼﻨﺪ ﮔﺮاﯾﺶ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ آن وﺟﻮد دارد و آدم در ﺧﻮد ﺧﻮاﻫﺶ و ﻣﯿﻠﯽ
اﺣﺴﺎسﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺪون اﻧﺠﺎم ﻋﻤﻞ ارﺿﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد .درﺣﻘﯿﻘﺖ، آﻧﺠﺎﮐﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﻪ آدﻣﯿﺎن ﻣﺮﺑﻮط
ﻣﯽﺷﻮد ﻧﻮع رﻓﺘﺎر ﻣﺸﺨﺺ و ﻣﻌﯿﻨﯽ، آﻧﭽﻨﺎن ﮐﻪ در ﻣﯿﺎن ﺣﯿﻮاﻧﺎت ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮرد، وﺟﻮد
ﻧﺪاردو ﻏﺮﯾﺰه ﺑﻪ آن ﻣﻔﻬﻮم ﺟﺎي ﺧﻮد را ﺑﻪ ﭼﯿﺰ دﯾﮕﺮي داده اﺳﺖ .در ﻣﻮرد اﺑﻨﺎي ﺑﺸﺮ ﺟﺮﯾﺎن از
اﯾﻦﻗﺮار اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺑﺪو اﻣﺮ اﺣﺴﺎﺳﯽ از ﻧﺎرﺿﺎﯾﯽ ﺷﺨﺺ را ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻢ و ﺑﯿﺶ
ﺗﺼﺎدﻓﯽو ﻧﺎﻗﺺ ﺳﻮق ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﺘﺪرﯾﺞ و ﺗﺼﺎدﻓﺎً ﻣﻨﺘﻬﯽ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ
ﺧﺸﻨﻮديﺧﺎﻃﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ ﺗﮑﺮار ﻣﯽ ﮔﺮدد .ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ آﻧﭽﻪ در وﻫﻠﮥ اول ﻏﺮﯾﺰي ﻣﯽ
ﻧﻤﺎﯾﺪاﻧﮕﯿﺰة ﻓﺮاﮔﺮﻓﺘﻦ ﻋﻤﻞ اﺳﺖ ﻧﻪ ﺧﻮد ﻋﻤﻞ، و اﻏﻠﺐ اوﻗﺎت ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻋﻤﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺮﺿﯿﮥ
ﺧﺎﻃﺮﻣﯽ ﮔﺮدد ﺑﻪ ﻫﯿﭻ وﺟﻪ از ﻗﺒﻞ داﻧﺴﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ، ﮔﺮﭼﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ ﮐﻪ ازﻧﻈﺮ ﺑﯿﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ
ﻣﻘﺮونﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ و ﺻﻼح ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺧﺸﻨﻮدي ﺧﺎﻃﺮ ﮐﺎﻣﻞ ﻣﻨﺘﻬﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد، ﻣﺸﺮوط ﺑﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﻗﺒﻼً
ﻋﺎدتﻣﺨﺎﻟﻒ آن ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻧﺸﺪه و ﯾﺎ ﺷﮑﻞ و ﻗﻮام ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﮐﻠﯿﮥ ﺟﻮاﻣﻊ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﺧﺎﻧﻮادة ﭘﺪر ﺳﺎﻻري اﺳﺘﻮارﻧﺪ و ﻣﺴﺄﻟﮥ ﻋﻔ ﺎفو ﺗﻘﻮاي
زنﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﻋﻨﻮان ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﮑﯿﻞ اﯾﻦ ﻧﻮع ﺧﺎﻧﻮاده اﻣﮑﺎن ﭘﺬﯾﺮ ﮔﺮدد، ﺗﺤﻘﯿﻖ درﺑﺎرة
اﻧﮕﯿﺮهﻫﺎي ﻃﺒﯿﻌﯽ اي ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﭘﺪﯾﺪآوردن اﺣﺴﺎﺳﺎت ﭘﺪري ﮔﺸﺘﻪ ﺣﺎﺋﺰ ﮐﻤﺎل اﻫﻤﯿﺖ اﺳﺖ .اﻣﺎ
اﯾﻦﻣﺴﺄﻟﻪ آﻧﻘﺪر ﮐﻪ اﺷﺨﺎص ﺳﻄﺤﯽ ﺗﺼﻮر ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﺎده ﻧﯿﺴﺖ .درك و ﻓﻬﻢ اﺣﺴﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﻣﺎدر
ﻧﺴﺒﺖﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮد دارد دﺷﻮار ﻧﯿﺴﺖ، ﭼﻮن دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﻧﺰدﯾﮑﯽ، ﻻاﻗﻞ ﺗﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ
ﮐﻮدكاز ﺷﯿﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد، ﺑﯿﻦ آن دو وﺟﻮد دارد .وﻟﯽ راﺑﻄﮥ ﻓﺮزﻧﺪ ﺑﺎ ﭘﺪر راﺑﻄﻪ اي اﺳﺖ ﻏﯿﺮ
ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ،ﻓﺮﺿﯽ و اﺳﺘﻨﺒﺎﻃﯽ، و واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ و ﺗﺼﻮراﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮدم از ﻋﻔﺎف زن دارد و
ﺑﺪﯾﻨﺠﻬﺖﺑﻪ ﻗﻠﻤﺮوي ﺗﻌﻠﻖ دارد ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎر ﻋﻘﻼﻧﯽ اﺳﺖ ، آﻧﻘﺪر ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﻮان ﻏﺮﯾﺰي ﺷﻤﺮد، و
ﯾﺎﻻاﻗﻞ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺷﺨﺺ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﺎﺷﺪ اﺣﺴﺎس ﭘﺪري ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻄﻮر ﻋﻤﺪه ﻣﺘﻮﺟﻪ ﮐﻮدﮐﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ
ويﺗﻌﻠﻖ دارﻧﺪ ﭼﻨﯿﻦ اﺳﺖ .اﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎل ﻗﻀﯿﻪ ﺟﺰ اﯾﻦ اﺳﺖ، اﻫﺎﻟﯽ ﺟﺰاﯾﺮ » ﻣﺎﻻﻧﺰي«7ﻧﻤ ﯽداﻧﻨﺪ
ﮐﻪﭘﺪري ﻫ ﻢوﺟﻮد دارد، ﺑﺎ اﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻋﻼﻗﻪ ﺷﺎن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻃﻔﺎل ﮐﻤﺘﺮ از ﻋﻼﻗﻪ ﭘﺪراﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ
اﯾﺸﺎنرا ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﺨﻮد ﻣﯽ داﻧﻨﺪ .ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ » ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ«)Malinowski(درﺑﺎرة ﺑﻮﻣﯿﺎن اﯾﻦ
ﺟﺰاﯾﺮﺑﻪ رﺷﺘﮥ ﺗﺤﺮﯾﺮ ﮐﺸﯿﺪه ﻣﺴﺄﻟﮥ ﭘﯿﻮﺳﺘﮕﯽ از ﺳﻮي ﻣﺎدر را ﺗﺎ ﺣﺪ زﯾﺎدي روﺷﻦ ﮐﺮده اﺳﺖ .
ﻣﻄﺎﻟﻌﮥآﺛﺎر او ﺑﻪ وﯾﮋه ﮐﺘﺎﺑﻬﺎي »ﻣﺴﺄﻟﻪﺟﻨﺴﯽ و ﻣﻨﻊ در ﺟﻮاﻣﻊ ﻏﯿﺮ ﻣﺘﻤﺪن -ﭘﺪر در رواﻧﺸﻨﺎﺳﯽ
اﺑﺘﺪاﺋﯽ- زﻧﺪﮔﯽ ﺟﻨﺴﯽ وﺣﺸﯿﺎن ﺷﻤﺎل ﻏﺮﺑﯽ ﻣﻼﻧﺰي «ﺑﺮاي درك و ﻓﻬﻢ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﭘﯿﭽﯿﺪه اي
ﮐﻪﻣﺎ آﻧﺮا اﺣﺴﺎس ﭘﺪري ﻣﯽ ﻧﺎﻣﯿﻢ ﺑﺴﯿﺎر ﺿﺮوري اﺳﺖ .
درﺣﻘﯿﻘﺖدو ﻋﻠﺖ ﮐﺎﻣﻼً ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ وﻣﺘﻔﺎوت ﻣﻮﺟﺐ ﻣﯽ ﺷﻮد ﻣﺮد ﺑﻪ ﮐﻮدك ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﮔﺮدد، ﻣﻤﮑﻦ
اﺳﺖﺑﺪﯾﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﻪ وي ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﮔﺮدد ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﺪ ازآن اوﺳﺖ، و ﯾﺎ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ اﯾﻦ دﻟﯿﻞ ﮐﻪ
ﻣﯽداﻧﺪ ﻓﺮزﻧﺪ زن اوﺳﺖ .آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺳﻬﻢ ﯾﺎ ﻧﻘﺶ ﭘﺪر در زاد و وﻟﺪ داﻧﺴﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺤﺮك دوم ﺑﻪ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽﻋﻤﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽﻓﺮاي ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﺷﮏ و ﺷﺒﻬﻪ اي ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ در ﻣﯿﺎن ﺟﺰﯾﺮه ﻧﺸﯿﻨﺎن
»ﺗﺮوﺑﺮﯾﺎﻧﺪ«)IslandsTrobriand (8ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﯿﺰي ﺑﻨﺎم ﭘﺪر وﺟﻮد دارد .ﻣﺜﻼً
دﯾﺪﻣﺮدي ﮐﻪ ﺑﻤﺪت ﯾﮑﺴﺎل و ﯾﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ در ﺳﻔﺮ ﺑﻮده اﺳﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎز ﻣﯽ آﯾﺪ و ﻣﯽ
ﺑﯿﻨﺪﮐﻪ زﻧﺶ ﮐﻮدﮐﯽ ﺑﻪ دﻧﯿﺎ آورده اﺳﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎل ﻣﯽ ﺷﻮد و اﺷﺎرات ﺗﺮد ﯾﺪآﻣﯿﺰي را ﮐﻪ
اروﭘﺎﺋﯿﺎندر ﺧﺼﻮص ﻋﻔﺖ و ﭘﺎﮐﺪاﻣﻨﯽ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ در ﻧﻤﯽ ﯾﺎﺑﺪ .ﻣﻬﻢ ﺗﺮ اﯾﻨﮑﻪ دﯾﺪ ﻣﺮدي ﮐﻪ
ﺻﺎﺣﺐﺗﻌﺪادي ﺧﻮك اﺻﯿﻞ ﺑﻮد ﺗﻤﺎم ﺧﻮك ﻫﺎي ﻧﺮ را اﺧﺘﻪ ﮐﺮد و ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻋﻤﻞ
ﻣﻮﺟﺐﻧﺎﺑﻮدي اﯾﻦ ﻧﺴﻞ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ .در اﯾﻨﺠﺎ ﻣﺮدم ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ارواح، ﮐﻮدﮐﺎن را ﻣﯽ آور ﻧﺪو در
دلﻣﺎدر ﺟﺎي ﻣﯽ دﻫﻨﺪ .ﺿﻤﻨﺎً ﻗﺒﻮل ﮐﺮده اﻧﺪ ﮐﻪ دوﺷﯿﺰﮔﺎن آﺑﺴﺘﻦ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﭼﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ
ﭘﺮدةﺑﮑﺎرت ﻣﺎﻧﻌﯽ در ﺑﺮاﺑﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ارواح اﺳﺖ، ﭘﺴﺮان و دﺧﺘﺮان ﺟﻮان زﻧﺪﮔﯽ ﻋﺸﻘﯽ ﮐﺎﻣﻼً آزادي
دارﻧﺪ،و ﻋﺠﺐ آﻧﮑﻪ ﺑﻪ ﻋﻠ ﻞوﺟﻬﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻣﻌﻠﻮم ﻧﯿﺴﺖ دﺧﺘﺮان ﺑﻨﺪرت آﺑﺴﺘﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﻧ ﺪو
ﺗﻌﺠﺐدر اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ آﺑﺴﺘﻦ ﺷﺪن دﺧﺘﺮان را ﻋﻤﻠﯽ ﺳﺨﺖ ﻧﻨﮓ آور ﻣﯽ داﻧﻨﺪ، ﺣﺎل آﻧﮑﻪ ﻣﻮاﻓﻖ
ﻓﻠﺴﻔﮥﻣﺤﻞ، ﻋﻤﻠﯽ ﮐﻪ اﻧﺠﺎم داده اﻧﺪ ﻋﻠﺖ آﺑﺴﺘﻨﯽ ﺑﺸﻤﺎر ﻧﻤﯽ آﯾﺪ .اﻟﺒﺘﻪ ،زود ﯾﺎ دﯾﺮ دﺧﺘﺮ از ﺗﻨﻮع
ﺧﺴﺘﻪﻣﯽ ﺷﻮد و ﺷﻮﻫﺮي اﺧﺘﯿﺎر ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﻣﯽ رود و در ده ﺷﻮﻫﺮش زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، اﻣﺎ
ﮐﻮدﮐﺎﻧﺶﺑﺎز ﺟﺰو اﺑﻮاب ﺟﻤﻌﯽ دﻫﯽ ﺑﺸﻤﺎر ﻣﯽ آ ﯾﻨﺪﮐﻪ زادﮔﺎه ﻣﺎدر اﺳﺖ .در ﻧﻈﺮ ﻣﺮدم ﺷﻮﻫﺮش
ﻗﺮاﺑﺖﺧﻮﻧﯽ ﺑﺎ ﮐﻮدﮐﺎن ﻧﺪارد و ﺗﺒﺎر ﮐﻮدﮐﺎن از راه ﻧﺴﺒﺖ زن ﺗﻌﻘﯿﺐ ﻣﯽ ﺷﻮد .ﻧﻮع ﺳﻠﻄﻪ و ﻗﺪرﺗﯽ
ﮐﻪدر ﺳﺎﯾﺮ ﺟﺎﻫﺎ از ﻃﺮف ﭘﺪر ﺑﺮ ﮐﻮدﮐﺎن اﻋﻤﺎل ﻣﯽ ﺷﻮد در ﻣﯿﺎن ﺟﺰﯾﺮه ﻧﺸﯿﻨﺎن » ﺗﺮوﺑﺮﯾﺎﻧﺪ«از
ﺣﻘﻮقدا ﺋﯽاﺳﺖ .در اﯾﻨﺠﺎ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺑﺮوز ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، » ﺗﺎﺑﻮي«ﺑﺮادر و ﺧﻮاﻫﺮ ﻓﻮق اﻟﻌﺎده
ﺷﺪﯾﺪاﺳﺖ، و ﺑﺪﯾﻦ ﺟﻬﺖ وﻗﺘﯽ ﺑﺮادر و ﺧﻮاﻫﺮ ﺑﺰرگ ﺷﺪﻧﺪ و ﺑﻪ ﺳﻨﯿﻦ رﺷﺪ رﺳﯿﺪﻧﺪ دﯾﮕﺮ ﻣﺠﺎز
ﻧﯿﺴﺘﻨﺪدر ﻣﻮرد ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﻨﺴﯽ ﻣﺮﺑﻮط ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﮔﺮﭼﻪ اﯾﻦ ارﺗﺒﺎط ﺑﺴﯿﺎر ﺿﻌﯿﻒ
ﻫﻢﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ .در ﻧﺘﯿﺠﻪ، دا ﺋﯽاﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﺮ ﺧﻮاﻫﺮزاده ﻫﺎي ﺧﻮد ﺳﻠﻄﻪ و اﺧﺘﯿﺎر دارد
ﺑﻨﺪرتآﻧﻬﺎ را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻣﮕﺮ آﻧﮑﻪ از ﻣﺎدرﺷﺎن ﯾﺎ ازﺧﺎﻧﻪ دور ﺑﺎﺷﻨﺪ .اﯾﻦ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻋﺎﻟﯽ ﺑﯽ آﻧﮑﻪ
اﻧﻀﺒﺎﻃﯽﺑﺮ ﮐﻮدﮐﺎن اﻋﻤﺎل ﮐﻨﺪ ﻣﻘﺎدﯾﺮي ﻣﺤﺒﺖ از ﺑﺮاﯾﺸﺎن ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﭼﯿﺰي اﺳﺖ ﮐﻪ
درﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﺳﺎﺑﻘ ﻪﻧﺪارد .ﭘﺪر ﺑﺎ آﻧﻬﺎ ﺑﺎزي ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺑﺎ آﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ رﻓﺘﺎر ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ اﻣﺎ ﺣﻖ ﻧﺪارد
ﺑﻪآﻧﻬﺎ دﺳﺘﻮر دﻫﺪ ﺣﺎل آﻧﮑﻪ داﺋﯽ ﮐﻪ ﺣﻖ دارد ﺑﻪ ﮐﻮدﮐﺎن دﺳﺘﻮر دﻫﺪ، ﺣﻖ ﻧﺪارد در ﻣﺤﻠﯽ ﮐﻪ
ﮐﻮدﮐﺎنزﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ .
وﻋﺠﺐ آﻧﮑﻪ ﺑﻪ رﻏﻢ اﯾﻦ ﻋﻘﯿﺪه و ازدواج موقت ﮔﻤﺎن ﮐﻪ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺧﻮﻧﯽ ﻣﯿﺎن ﮐﻮدﮐﺎن و ﺷﻮﻫﺮ ﻣﺎدر وﺟﻮد
ﻧﺪارداﻋﺘﻘﺎد ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﻮدﮐﺎن ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﺎدر ﺧﻮد ﺷﺒﯿﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ داﺋﯽ ﯾﺎ ﺑﺮادران و
ﺧﻮاﻫﺮانﺧﻮد .در ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺣﺘﯽ دور از ادب اﺳﺖ ﮐﻪ آدم ﺷﺒﺎﻫﺖ ﻣﯿﺎن ﺧﻮاﻫﺮ و ﺑﺮادر و ﯾﺎ ﻣﺎدر و
ﻓﺮزﻧﺪرا ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﻮد، و ﺣﺘﯽ اﮔﺮ ﺷﺒﺎﻫﺖ آﺷﮑﺎري ﻫﻢ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺸﺪت ا ﻧﮑﺎرﻣﯽ ﺷﻮد .
ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽﺑﺮ اﯾﻦ ﻋﻘﯿﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ وﺟﻮد ﻫﻤﯿﻦ ﮔﻤﺎن ﮐﻪ ﮐﻮدك ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻋﻮض ﻣﺎدر ﺑﻪ ﭘﺪر
ﺧﻮﯾﺶﺷﺒﯿﻪ ﺑﺎﺷﺪ اﻧﮕﯿﺰة ﻣﺤﺒﺖ ﭘﺪري اﺳﺖ .ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ، رواﺑﻂ ﻣﯿﺎن ﭘﺪر و ﻓﺮزﻧﺪ را ﺑﺴﯿﺎرﻣﺤﺒﺖآﻣﯿﺰﺗﺮ وﺳﺎزﮔﺎرﺗﺮ از رواﺑﻄﯽ دﯾﺪ ﮐﻪ در ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺘﻤﺪن ﺑﭽﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮرد ، وﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ
ﻣﻤﮑﻦاﺳﺖ اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ ﺑﻪ ﻋﻼﺋﻢ و آﺛﺎر ﻋﻘﺪة »ادﯾﭗ«9ﻧﯿﺰ ﺑﺮﻧﺨﻮرد .
ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽﺑﻪ رﻏﻢ ﮐﻮﺷﺶ و ﻣﺠﺎﻫﺪاﺗﯽ ﮐﻪ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﺑﻌﻤﻞ آورد ﻣﻮﻓﻖ ﻧﺸﺪ دوﺳﺘﺎن ﺟﺰﯾﺮه
ﻧﺸﯿﻦﺧﻮد را ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﯿﺰي ﺑﻨﺎم »واﺑﺴﺘﮕﯽﯾﺎ ﻣﻨﺸﺄ ﭘﺪري «وﺟﻮددارد .ﺑﻮﻣﯿﺎن اﻇﻬﺎراﺗﺶ را
ﺑﻪﻣ ﺎﻧﻨﺪﻗﺼﮥ ﺑﯿﻬﻮده اي ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮدﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺒﻠﻐﯿﻦ اروﭘﺎﯾﯽ ﺟﻌﻞ ﮐﺮده اﻧﺪ .ﻣﺴﯿﺤﯿﺖ ﻣﺬﻫﺒﯽ اﺳﺖ
ﭘﺪرﺳﺎﻻري و ﻧﻤﯽ ﺗﻮان آﻧﺮا از راه ﻋﺎﻃﻔﻪ ﯾﺎ اﺳﺘﺪﻻل ﺑﺮاي ﻣﺮدﻣﯽ ﮐﻪ » اﺻﻞﭘﺪري «را ﻗﺒﻮل
ﻧﺪارﻧﺪﻣﻠﻤﻮس و ﻣﺤﺴﻮس ﻧﻤﻮد .در روﺑﺮو ﺷﺪن ﺑﺎ اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ اﺷﺨﺎص ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻌﻮض اﯾﻨﮑﻪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ
»ﺧﺪاوﻧﺪﭘﺪر «ﺑﻬﺘﺮﺑﺎﺷﺪ ﺑﮕﻮﺋﯿﻢ » ﺧﺪاوﻧﺪداﺋﯽ «اﻣﺎ اﯾﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎل ﻣﻔﻬﻮم را ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻤﯽ
رﺳﺎﻧﺪ،زﯾﺮا » ﭘﺪري«ﻫﻢ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ اﺳﺖ و ﻫﻢ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﻗﺪرت، ﺣﺎل آﻧﮑﻪ در
»ﻣﻼﻧﺰي«ﻗﺪرت را داﺋﯽ دارد و ﻣﺤﺒﺖ را ﭘﺪر، و اﯾﻦ ﻋﻘﯿﺪه ﮐﻪ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﺪا ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭼﯿﺰي
ﻧﯿﺴﺖﮐﻪ ﺑﺘﻮان ﺑﻪ ﺟﺰﯾﺮه ﻧﺸﯿﻨﺎن » ﺗﺮوﺑﺮﯾﺎﻧﺪ«اﻟﻘﺎ ﮐ ﺮد،زﯾﺮا آﻧﻬﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ و ﻗﺒﻮل ﻧﺪارﻧﺪ ﮐﻪ
ﮐﺴﯽﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻓﺮزﻧﺪ ﯾﮏ آدم ذﮐﻮر ﺑﺎﺷﺪ .درﻧﺘﯿﺠﻪ، ﻣﺒﻠﻐﯿﻦ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮﻧﺪ اﺑﺘﺪا ﻣﺴﺎﺋﻞ
ﻓﯿﺰﯾﻮﻟﻮژﯾﮑﯽرا روﺷﻦ ﮐﻨﻨﺪ و ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻣﺬﻫﺐ ﺑﭙﺮدازﻧﺪ، آدم از ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎي ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ ﺑﻪ
اﯾﻦﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽ رﺳﺪ ﮐﻪ ﻣﺒﻠﻐﯿﻦ ﻫﯿﺌﺖ ﻫﺎي ﻣﺬﻫﺒﯽ در اﻧﺠ ﺎماﯾﻦ وﻇﯿﻔﮥ ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﯽ ﺗﻮﻓﯿﻘﯽ ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ و
ازاﯾﻨﺮو ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ اﻧﺪ ﺗﻌﻠﯿﻤﺎت ﻣﺴﯿﺢ را ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺸﺮ دﻫﻨﺪ .
ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽﺑﺮ اﯾﻦ ﻋﻘﯿﺪه اﺳﺖ ) وﻣﻦﺗﺼﻮر ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺣﻖ ﺑﺎ او ﺑﺎﺷﺪ (ﮐﻪﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﺮدي ﻃﯽ دوران
ﺑﺎرداريو وﺿﻊ ﺣﻤﻞ ﻫﻤﺴﺮش در ﺟﻮار او ﺑﺎﺷﺪ ﻃﺒﻌﺎً ﺑﻪ ﮐﻮدﮐﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﻣﯽ آور دﻋﻼﻗﻤﻨﺪ
ﺧﻮاﻫﺪﺑﻮد و اﯾﻦ ﺧﻮد ﭘﺎﯾﻪ و اﺳﺎس اﺣﺴﺎس ﭘﺪري اﺳﺖ .او ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : » اﺣﺴﺎسﭘﺪري ﮐﻪ در
ﺑﺎدياﻣﺮ ﻓﺎﻗﺪ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ اﺳﺎس ﺑﯿﻮﻟﻮژﯾﮏ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﻋﻤﯿﻘﺎً در ﻣﻮاﻫﺐ ﻃﺒﯿﻌﯽ و ﻧﯿﺎز ارﮔﺎﻧﯿﮏ رﯾﺸﻪ
دارد«.او ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎل ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ اﮔﺮ ﻣﺮدي ﻃﯽ دوران ﺑﺎرداري و ﻫﻨﮕﺎم زاﯾﻤﺎن ﻫﻤﺴﺮش در ﺟ ﻮار
اوﻧﺒﺎﺷﺪ در ﺑﺪو اﻣﺮ ﻃﺒﻌﺎً ﻣﺤﺒﺘﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻧﻮزاد در ﺧﻮﯾﺶ اﺣﺴﺎس ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ، اﻣﺎ اﮔﺮ رﺳﻢ و
اﺧﻼقﻗﺒﯿﻠﻪ اي اﺟﺎزه دﻫﺪ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ و ﻓﺮزﻧﺪش ﻣﻌﺎﺷﺮت ﮐﻨﺪ ﻣﺤﺒﺘﺶ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪ ﺑﺘﺪرﯾﺞ
رﺷﺪﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ اي ﻣﯽ رﺳﺪ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﯽ در ﺗﻤﺎم ﻣﺪت ﺑﺎرداري و ﻫﻨﮕﺎم وﺿﻊ ﺣﻤﻞ در
ﺟﻮارﻣﺎدر ﺑﻮده اﺳﺖ .
درﺗﻤﺎﻣﯽﻣﻨﺎﺳﺒﺎت اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰي ﮐﻪ اﻋﻤﺎﻟﯽ را ﮐﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﺎً ﻣﻄﻠﻮﺑﻨﺪ و ﻏﺮﯾﺰة ﻣﯿﻞ ﺑﺪاﻧﻬﺎ آﻧﻘﺪر
ﻗﻮيﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ اﻧﺠﺎﻣﺸﺎن را اﺟﺘﻨﺎب ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺳﺎزد از ﻗﻮه ﺑﻪ ﻓﻌﻞ درﻣﯽ آورد اﺧﻼق اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﺳﺖ .
درﻣﻮرد اﯾﻦ وﺣﺸﯿﺎن ﻧﯿﺰ وﺿﻊ ﭼﻨﯿﻦ اﺳﺖ .ﻋﺮف ﻣﻘﺮر ﻣﯽ دارد ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﺎدر ،از ﮐﻮدﮐﺎن
ﻣﻮاﻇﺒﺖﮐﻨﺪ و ﻃﯽ دوران ازآﻧﻬﺎ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻧﻤﺎﯾﺪ، و اﻋﻤﺎل اﯾﻦ ﻋﺮف از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺗﻀﺎدي ﺑﺎ ﻏﺮﯾﺰه
ﻧﺪارددﺷﻮار ﻧﯿﺴﺖ .
ﻏﺮﯾﺰهاي ﮐﻪ ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽ در ﺗﻮﺿﯿﺢ رﻓﺘﺎر ﭘﺪران ﻣﻼﻧﺰي ﺑﺎ ﮐﻮدﮐﺎن ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺪان اﺳﺘﻨﺎد ﻣﯽ ﺟﻮﯾﺪ
ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻠﯽ ﺗﺮ از آن اﺳﺖ ﮐﻪ از ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎي او ﺑﺮ ﻣﯽ آﯾﺪ .ﺑ ﻪﻧﻈﺮ ﻣﻦ در ﻫﺮ ﻣﺮد ﯾﺎ زﻧﯽ
اﯾﻦﺗﻤﺎﯾﻞ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﻮدك ﺗﺤﺖ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﻮد ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﮔﺮدد، وﺣﺘﯽ اﮔﺮ اﯾﻦ ﻣﺮاﻗﺒﺖ ﻧﺎﺷﯽ ازﻋﺮفﯾﺎ رﺳﻮم و ﯾﺎ در ازاء درﯾﺎﻓﺖ دﺳﺘﻤﺰد ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎز ﻣﻮﺟﺐ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد .ﺑﯽ ﺷﮏ اﮔﺮ
اﯾﻦﻃﻔﻞ ﻓﺮزﻧﺪ زﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﮥ ﻣﺮد اﺳﺖ ﭼﻨﯿﻦ ﻋﻼﻗﻪ و ﻣ ﺤﺒﺘﯽﺗﺸﺪﯾﺪ ﻣﯽ ﮔﺮدد .
ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦدﻟﺒﺴﺘﮕﯽ و ﻣﺤﺒﺘﯽ ﮐﻪ اﯾﻦ وﺣﺸﯿﺎن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﯾﺶ اﺑﺮاز ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﯿﺰي
اﺳﺖﮐﺎﻣﻼً ﻣﻔﻬﻮم، و ﺗﺮدﯾﺪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮان داﺷﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻦ اﻣﺮ ﺧﻮد ﻋﻨ ﺼﺮﻣﻬﻤﯽ از ﻣﺤﺒﺘﯽ را ﮐﻪ
ﭘﺪراندر ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺘﻤﺪن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺸﺎن در ﺧﻮد اﺣﺴﺎس ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ دﻫ ﺪ.
ﻣﺎﻟﯿﻨﻮﻓﺴﮑﯽﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ -وﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﻮان ﺑﺎ اﯾﻦ ﻋﻘﯿﺪه ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮐﺮد -ﮐﻪﮐﻠﯿﮥ ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﺸﺮي از اﯾﻦ
ﻣﺮﺣﻠﻪاي ﮐﻪ ﺑﻮﻣﯿﺎن » ﺗﺮوﺑﺮﯾﺎﻧﺪ«از ﺳﺮ ﻣﯽ ﮔﺬراﻧﻨﺪ ﮔﺬﺷﺘﻪ اﻧﺪ، زﯾﺮا ﻗﻄﻌﺎً دوراﻧﯽ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ
اﺳﺖﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﭘﺪري در ﻫﯿﭻ ﮐﺠﺎ داﻧﺴﺘﻪ ﻧﺒﻮده اﺳﺖ .در ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎي ﺣﯿﻮاﻧﯽ ﻫﻢ، آﻧﺠﺎ ﮐﻪ
ﺧﺎﻧﻮادهﺷﺎﻣﻞ ﭘﺪر ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ ،وﺿﻊ ﺟﺰ اﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ، ﭼﻮن ﺟﺰ اﯾﻦ ﭘﺎﯾﻪ و اﺳﺎس دﯾﮕﺮي ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ
داﺷﺘﻪﺑﺎﺷﻨﺪ .ﻓﻘﻂ در ﻣﯿﺎن آدﻣﯿﺎن اﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺲ از ﮐﺸﻒ اﯾﻦ ﻧﺴﺒﺖ اﺣﺴﺎﺳﺎت و ﻋﻮاﻃﻒ ﭘﺪري
ﺑﺼﻮرﺗﯽدر آﻣﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ آن آﺷﻨﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ .
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 62
برچسب ها : کانال ازدواج,ازدواج دائم,همسریابی,یارسلام,ازدواج دائم,ازدواج موقت,